

armin Abedi
واسازی، تا مرز درهم شکستگی نقدی بر مجموعه "توتم تابو " از آرمین عابدی به بهانه نمایش آثار در گالری آرت لب بیروت :دکتر حبیب ا درخشانی ناشناخته و بسیار مبهم بدانیم که بازتاب دهنده ی گنگی و مخدوش بودن مرز های عالم واقع و عوالم خیال در درون هنرمند است اگر نتوانیم نقاشی های آرمین را غریب و ناگهانی بدانیم که در بسیاری از موارد چنین هم هست .ولی بی شک میتوانیم ان ها را های در هم تنیده ای که گویی از یک بحران عمیق درهم شکستگی و گم گشتگی درون ذاتی هنرمند نشات میگیرند . این مرز ها و .مرز مجموع در اثار وی این بحران و پرسش مهم مربوط به آن درباره ی هویت و وضعیت تاریخ کنونی هم گویاست و همه ی این ها در سوی ها و جهت ها چنان که در نقاشی های وی به خوبی دیده می شوند گاه نیز نشانی از یک بحران جنسیتی و نه جنسی دارند و در تدابیر و تمهیدات در همان مرز تزلزل پذیر و شکننده ی صورت ها و فرم های نقاشی هایش تقرر پیدا می کنند و در یک ابهام عمیق یک فرایند پیوسته ی واسازی تا مرز در هم شکستن بنیادها .ساختارها و صورت نقاشی هایش هم دیده می شود و گاه همه ی این همه این دگرگونی ها را به مددعناصر و تکنیک های نقاشی هایش از ایده به عمل درآورد. سرها و اعضای جنسی می شود و بدین سان این فروپاشی یک سنت و روی اوردن به متن های جدید است و نقاش هم کوشیده است که فراتر رفتن از خویشتن خویش ماندگار می شود و موجب مسخ شدگی و شئی شدگی بخش های مهمی از نقاشی هایش در چهره ها گردانیدن ابهام و معانی نا اشکار بهره می گیرد. پیچیدن ها که خود چون تمهیدی زیبا تدبیریست برای گریز از این ابهام . چون از آن به مثابه بازتاب دهنده روشنایی ها برای روشن حضور ندارد و خودش نیست انگاشته می شود در این وضعیت نقاش خودش را گویی در آیینه نگاه بینندگان آثارش می بیند و در فویل اسطوره زدایی در متن جدید معنا و فرم جدیدی می یابد و گویی نقاش از خودش فاصله می گیرد و دور می شود که دیگر خود وی همه تعیین ها مخدوش می شوند و به یک مرحله ابهام و گم گشتگی و عدم می رسند و انقدر از متن اصلی دور می شوند که حتی معناهای نهفته در کارها باز می دارد و این واسازی یا ساختارشکنی متداوم برای نقاشی تقرر در یک مقطع را نا ممکن می سازد و این واسازی پیوسته و متداوم که اینک خود به رویکرد اصلی نقاش بدل شده است . به تعبیر ساختار گرایانه بیننده را از دریافت جهتی دیگر به کار معنا ی جدیدی می دهد . به کارگیری تمثیل ها و نشانه های معنا زدایی شده توتم تابوها و طلسمات بر اجزای بدن نه تنها اثار را پیچیده تر می کند بلکه از