بیوگرافی


امیرحسین امیرجلالی سال ۱۳۴۴ در تهران متولد شد. در آغاز و بعد از آن هم طراحی و رسم و رنگ برای او حکم تنفس را داشت. سالها بعد پس از گذراندن دورهای آکادمیک در نزد اساتید مختلف و تجربه کردن سبکها نگاهها و شیوه های متفاوت تمام تلاش خود را صرف آشنایی مخاطبانش با دغدغه ایی کرد که کمتر هنرمندی حتی نیم نگاهی به آن کرده بود، و یا میخواست بکند. آنهم پروژه ثقیل و سخت فهم ، عبور از بشریت و آنچه بشریست. آثار او و حتی موسیقی مورد علاقه اش به هیچ عنوان در حول محور تنهایی، ضعف، عشق، ترس ، حسادت و دیگر عناصر انسانی نمیگردد. تمامیه راهکارهای مسکن وار او را خسته کرده و درمان قطعی را نگاه به فراسوی ما میداند. به قول نیچه من از امروزم و از پیش از این .اما چیزی در من است که از فرداست و از پس فردا و از پس از این.

رزومه


امیرحسین امیرجلالی سال ۱۳۴۴ در تهران متولد شد.
نمایشگاه‌های اختصاصی

نشر کارنامه 1381
دریابیگی 1383-1385-1386
گالری گیتا 1384-1385-1386-1387
گالری آذر 1385
گالری آتش زاد 1386
فرهنگسرای نیاوران 1388
گالری زاویه 1389

نمایشگاه گروهی
نمایشگاه بین‌المللی 1372
نمایشگاه کمال الملک 1377
تالار وحدت 1382
دریابیگی 1382-12385
امارات 1383
اکسپو پکن 1385
فرهنگسرای نیاوران 1386
سئول 1386
تالار وزارت امورخارجه 1387
گالری خاورمیانه 1390-1391
تالار وحدت 1387
گالری شمس 1395
گالری تهران 1394
پردیس ملت 1396
خیریه دهش پور برج میلاد 1395

توضیحات


شاید آنچه فضای کارهای مرا تا حدی متفاوت کرده باشد نوع نگرش من به جهان و موجودی به نام انسان است. تفاوتی مبنایی که تنها راه حیات سعادتمندانه را گذر از انسان می‌داند. حرکتی که انسان نیازمند آن است، تا بتواند شاهد بلعیدن اولین جرعه آب گوارای حیات خویش باشد. از زمانی که بشر خویشتن را یافته، جهان به حیوانی‌ترین شکل ممکن تکرار شده. اکنون دیگر روزگار پایان غوغاست، و درک خردمندانه‌ای از خویشتن.

لازم است توضیح دهم، در آثار فوق نقوش به طور آزادانه و به دور از نقشه و طرح از پیش تعیین شده اتفاق افتاده و آنچه لازم بوده بدون رعایت هیچ گونه محدودیت تاریخی و زمانی در مبنای هنرهای تجسمی نقش گردیده، هدف اصلی حفظ صورت و معنا در آثار بوده تا بیننده در ضمن لذت بصری با مفاهیم مطرح در آن روبرو شود.
پیدایش
در کنار نقاشی میل غریزی من به شنیدن موسیقی، آرزوهای دوران کودکی‌ام را به داشتن رادیویی کوچک محدود می‌کرد. جعبه کوچکی که گاه‌گاهی طنین دلنوازی از آن بر می‌خواست.
در نوجوانی در پی آشنایی با دوستانی تازه، به منابع موسیقی دلخواهم بیشتر دست پیدا کردم. البته به شکل بسیار محدود. در آن زمان به سختی می‌توانستیم آنچه که می‌خواستیم پیدا کنیم، آن‌هم با کیفیتی بسیار نازل بر روی کاست. بر خورد اتفاقی‌ام با سبک برلین اسکول در موسیقی الکترونیک، ریتم‌ها و توالی‌های مرگبارش انطباقی جادویی با روحم داشت، که در پی آن هم، کشف استاد بزرگ و نابغه این سبک کلاوس شولتز، مرا وارد اتمسفری جدید کرد.
کلاوس شولتز
آهنگ‌ساز و نوازنده گیتار، درامز، کیبورد و عضو سابق گروههای تنجرین دریم و اش را تمپل است.

آنگاه آشنایی‌ام با فلاسفه عصر روشنگری و نوع نگرش آنها به جهان و سپس مواجهه با چهره تابناک، ادیب و فیلسوف قرن 19 فریدریش نیچه افقی لایتناهی را به رویم گشود، که همه این‌ها در سال 1377 مرا اینگونه نقاش کرد که هستم.

در اوجی راستین همه چیز به هم می‌آمیزد و یکی می‌شود، اندیشه‌های فیلسوف، آثار هنرمند و کردار نیک.
تلاشم اینگونه بوده که اوجی راستین را تجربه کنم.
سورئالیسم

تعریف سورئالیسم در کتاب تاریخ هنر مدرن نوشته ارناسون، نوعی خودکاری محض روانی که سورئالیست با آن قصد دارد به بیان لفضی یا مکتوب کارکرد حقیقی اندیشه بپردازد.اندیشه ای که بی واسطه هرگونه نظارت عقل و خارج از هرگونه اشتغال ذهنی زیباشناسی یا اخلاقی بیان می شود.