Description |
|
شهروز نظری منتقد تجسمی درمقدمهٔ اولین مصاحبه نجومی پس از انقلاب در ایران که در روزنامه شرق با عنوان غربت یعنی تبعیض (۱۳۸۵) منتشر شد نوشتهاست:
نیکزاد برخلاف آثارش آدم خجولی است، سعی میکند از حرف زدن دربارهٔ خودش طفره برود یا حداقل به گفتن بیوگرافی اش بسنده کند، به ضرب و زور حرف میزند و به جان کندن چای میخورد، اما اگر سراغ موضوعاتی که دوست دارد بروی به طرفه العینی عوض میشود، چینهای صورتش باز میشود، چشمانش برق میزند و آهسته از کسالتی که روی صندلی دارد برمیخیزد و هیجان زده شروع میکند از همه جا سخن گفتن، از دوستانش، از تالار ایران، از الفتش با خیابانهای منهتن و از گالریها گوگوسیان و… ختم کلامش این بود که اسامی ایرانیهای مصاحبه را حتی المقدور حذف کنیم چون به قول خودش؛ «من اندکی میآیم و میروم، نمیخواهم کسی از من برنجد.
نیکزاد برخلاف آثارش آدم خجولی است، سعی میکند از حرف زدن دربارهٔ خودش طفره برود یا حداقل به گفتن بیوگرافی اش بسنده کند، به ضرب و زور حرف میزند و به جان کندن چای میخورد، اما اگر سراغ موضوعاتی که دوست دارد بروی به طرفه العینی عوض میشود، چینهای صورتش باز میشود، چشمانش برق میزند و آهسته از کسالتی که روی صندلی دارد برمیخیزد و هیجان زده شروع میکند از همه جا سخن گفتن، از دوستانش، از تالار ایران، از الفتش با خیابانهای منهتن و از گالریها گوگوسیان و… ختم کلامش این بود که اسامی ایرانیهای مصاحبه را حتی المقدور حذف کنیم چون به قول خودش؛ «من اندکی میآیم و میروم، نمیخواهم کسی از من برنجد.