سیامک صفاری
کودکی من همواره در شهرهای سیمانی گذشت. به غیر از دوران خردسالی که از آن فقط شبحی در ذهنم مانده. طبیعت کعبهی من بود. سن و سالی نداشتم اما همیشه به طریقی دست ها را به گلها و گیاهان میساییدم. هشت ساله بودم که اولین کتاب طراحی خود را بدست آوردم. که درونش اکثرا پر بود از طراحی حیوانات و کلبهها در جنگل. من شیفتهی حیوانات هستم..بودم و خواهم بود. از دوران ابتدایی هنرورزی شیفتهی ناتورالیستهای روس مثل شیشکین بودم. بعدها بیش از او ایساک لِویتان. و اما زمانی رسید که با هنر دوران طلایی فرانسه آشنا شدم. از جمله مونه و گوگن. و البته وانگوگ از هلند. طبیعت شیرهی حیاتی یا بهتر بگویم خون در رگهای من بود. امروز من باز در شهرهای سیمانی زیست میکنم اما با غبطهای خون آلود برای درخت، برای علف و برای هر چه که ریشههای اجداد ما آدمیان از آنها مینوشید. از کجا می نوشند ریشههای زندگی اگر میتوانستم به طوفانها نلرزم! امروز این سبزینه پر بود از نسُج حیات و از ذرههای لذت ِ جاویدان اگر میشد به پای هر آفتی برگ نریزم حالا این آفتاب تابان دستانش را پر کرده بود از میوههای تَر! اگر میشد هنگام زمستان آسایش ِ خفتن برایش فراهم کنم! اگر میشد به وقت شکوفه زیر پایش باروری بپاشم! اگر میشد! اگر بتوانم! این درخت میرقصد این رقصنده میخندد این خندان دلداده است این دلداده بسیار گریسته این گریان همیشه در رقص این خندانِ همیشه در اشک این رقصنده اگر تاب بیاورد به صحن موسیقی آسمانها می رود موسیقی ِ ستارگان ِ شب دراز این شیفته را بارها به زانو درآورده این تنهاییِ سکوتِ نور باران هر شب گوش جان او نواخته تن آرزوهایش را به شهَوات شبانهی لبهای داغ تو آورده تا بتوانی نفس بکشی تا تحمل کنی به امید کوچ فصل آمیزش تا پرندههای نیلیِ هوا به آشیانهشان بازگردند بیآمیزند به ذوق آورند شوقی تا نهایت بی پایانِ گشایش تا بتوانند بخوانند با کودکان سرود کوهستان طراوت را سیامک صفاری متولد ١٣۶۵ از نه سالگی آغاز به نقاشی کردم دانشآموختهی رشتهی معماری و مترجمی زبان روسی. تا به حال هیچ نمایشگاهی نداشتهام. هنرجوی چموشی بودم که اگر به راه استادان بزرگی که داشتم میرفتم! بی تردید امروز رزومهی پرباری میداشتم. اما برای اینکه شیوهی شخصی خودم را بیابم زیر بار هیچ قائدهای نرفتم و امروز ده ماه است که پس از یک دورهی یک سال و نیم بدون خلق اثر دوباره شروع به کار کردهام
رزومه
وقت خوش
سیامک صفاری هستم
متولد ١٣۶۵
دانشآموخته رشته معماری از دانشگاه دولتی ایروان ارمنستان
متأسفانه بنده ده سال در ارمنستان زیر نظر استاد منظرهساز "آیسِر ماتِووسیان" بوده! به دلیل قدرت آثار ارمنیان در شیوههای منظرهسازی و عُرف نمایشگاهها
موفق به نمایش آثارم در آنجا نشدم.
قبل از آن از زیر نظر استادان حسین ماهر، بهزاد شیشهگران و علی ذاکری هنرآموزی کردهام.
پیش از این با سوشال مدیا آشنایی چندانی نداشتم.
از اعضای انجمن نقاشان استان البرز هستم.