عشاق نیمه شب
درباره اثر
استیتمنت روزگاری هویت تجسمیِ مطرودِ این دیار، راه به فضایی تزئینی برد تا در نقوش پارچهها وکاشی و فرش -استیلیزه شده- از آن مهلکه جان به در بَرَد. تا آنجاکه آنچه امروز به ما رسیده سنگوارهایست از جانداری که روزی حرکت و حیاتی داشته است. از اینرو، ضمن توجه به اساطیر ایرانی در نگارگری و ادبیات فارسی؛ به فضای اجراهای خیمهشببازی و نمایشهای عروسکی نظر داشتهام و این نکته در نحوه سازوکار و انتخاب متریال مجموعه، بیتأثیر نبوده است. همچنین سعی کردهام از دلِ روابط فرمها، به منظرِ تجسمی تازهای برسم تا فضای قصهها و پرسناژها بر مرز عینیت و انتزاع پدیدار شود. قصه و روایت در مراحلِ پایانی پیدایشان میشد؛ همچون بازیگرِ نمایشی که به آهستگی و طنازی از دلِ تاریکی به سوی تماشاگران گام بردارد تا نَمنَمک چهرهاش بر ما نمایان شود: اینک راوی هزار و یک شبِ ما!