فوران
درباره اثر
"اسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند انسان را از خاک سرشتند و به قالب جهان زدند و بار عشق جهان را اطلس وار بر شانه هایش نهادند. انسان این بار را صبورانه بر دوش کشید و اب از لب نگشود. این بار لیکن از پیمانه روحش لبریز گشت و انسان شکست…. اما مگر نه اینکه همینگوی گفته است: ادمی را می توان نابود کرد و نمی توان شکستش داد؟ انسان بشکسته نیز انسان است. همچون ققنوس از خاکستر خویش بر می خیزد. چنانکه اهن در کوره مصائب پولاد می شود، مداد در رویارویی با تیزی چاقو تراش می خورد، انسان نیز از بشکستن خویش تولد می یابد…. چنانکه که مولانا گفت: رقص انجا کن که خود را بشکنی…. و چنین بود داستان گلی که ما شکل دادیم. داستان ما داستان سرامیک نبود، داستان گل انسان بود که با شکستنش اب از او جهیدن گرفت و ابشار جهان از او پدیدار گشت…. ما سرامیک را به عنوان ماده اصلی کار انتخاب کردیم زیرا که نزدیک ترین ماده به انسان بود. سرامیک همچون ادمی است: نرم و شکل پذیر. انچه که موجب شگفتی ما گشت نه فقط نرمی سرامیک که روح پذیری ان بود. هدف ما ایجاد فرمی سه بعدی بود که مسیری ابی نیز در ان راه بیاید و چونان زُلال روح انسان بر مجسمه و شکل دمیده شود. ولیکن چنانکه انسان موجب شگفتی افریننده خودِ شد، این سازه نیز موجبات تعجب ما را فراهم اورد، چرا که مسیر ابی که در ان طرح کرده بودیم اب را چنان جولان داد که هم اکنون اب در هنگام خروج انرژی و اینرسی اولیه پیش بیتی نشده ای دارد. شارش اب به درستی که روح اهل ناشده ادمی را به یاد می اورد. فتبارک الله احسن الخالقین! به درستی که سرامیک در شکل پذیری شانه به شانه گلی می زند که ادمی از ان ساخته شد!!!" اثر مشترک حانیه وکیلی و آیناز ناهیدی آذر خام پخت در دمای ۹۰۰ درجه