چگونه علاقهمند به نسخ شدید؟
محور اصلی کار من کتاب است و معمولاً قطعه ندارد. حدود 15 سال قبل نستعلیق مینوشتم و در همان سالها جز نام بودم و نمایشگاه هم برگزار میکردم، اما از آن به بعد کار من به قرآن اختصاص یافت و تشویقهایی هم از طرف افرادی مثل استاد امیرخانی میشدم تا تمرکزم بیشتر بر روی این امر باشد.
من در خط نسخ از تمام قدما الگو گرفتهام و در سالهای مختلف بر اساس کارهای متفاوت قدما کارکردهام. خط یاقوتی یا نسخ بعد از دوره صفوی دوتکه میشود، تبدیل به نسخ عثمانی و نسخ ایرانی میشود. از آن اساتیدی چون زمان علاءالدین تبریزی، نیریزی، محمدابراهیم قمی و بعد از صفویه وصال و ... را داریم و من هم نتوانستهام یکی را از بقیه جدا کنم و در دورههای مختلف روی یکی از اساتید کار میکنم مثلاً الآن روی وصال متمرکز هستم. البته همه ما که درزمینهی خوشنویسی فعالیت داریم. از زمانی که هنوز جوان بودیم از اساتیدی مثل میرعماد و استاد حسن میرخانی مشق میکردیم. خوشنویس اگر چشمش را زاویهبندی به یک نفر بکند بهجایی نخواهد رسید. اشکال خوشنویسان معاصر ما این است که فقط غوطهور در کارهای یم استاد هستند و خطهای دیگر را ندیدهاند و این نقص است و باید کارهای بقیه اساتید را ببینند. بهعنوان مثلاً باید "ی" در کارهای اساتید مختلف را دیده باشند که در زمان کار کردن بدانند از کدامیک میشود کمک گرفت، در غیر این صورت حق انتخاب را از خودشان گرفتهاند و همانند دستگاه تکثیر فقط یکروند را ادامه میدهند.
اثر استاد بنی رضی در دومین دوره حراج باران (برای خرید این اثر کلیک کنید)
شما نسبت به این جمله که میگویند "خط هنر نیست یک فن است" چه نگاهی دارید؟
اینکه هنر است یا نه را من بحثی نمیکنم چون تعریف هنر هم معلوم نیست. وقتی ما تعریف هنر را دقیق نداریم مصداق هم نداریم و هنوز اجماع بر این نشده که تعریف هنر چیست. در لغتنامه هم تعریف خاصی وجود ندارد و من این مورد را کاری نداریم و معتقد هستم که خوشنویسی خوب است، چه فن باشد چه هنر.
ما در کارهای سنتیمان اعم از ادبیات، خوشنویسی، ساز و آواز در سالهای متمادی مثل جادۀ پا خورده آنقدر پای ذوقهای متفاوت خورده که دیگر یک نفر نمیتواند آن را جابجا کند. مثل زبان است، به فرض جناب دکتر کزازی زبان را تغییر نداده است ولی از همان کلماتی که مهجور ماندهاند استفاده میکند و یکدفعه زبان جدید به وجود نمیآید و برآورد زحمات چندین نفر است که به این نقطه رسیده است؛ بنابراین شما هرچقدر هم قوی باشید در این زمینه میتوانید با ذوقتان گوشهای از کار را اصلاح کنید. قلۀ هنر حافظ است، ایشان هیچ هنری نداشته؟ با ترکیباتی که در کلمات استفاده کرده شده "حسن گزینش" و قله هنر شده است.
از عدم بصیرت است که نمیدانند با چه مغولهای طرف هستند. هنر مدرنی که درکل زادۀ پنجاه سال ذهن یک فرد است را فرد دیگری میتواند این را عوض کند ولی خوشنویسی آنقدر دقیق است که اگر بتوانید میلیمتری آن را تغییر دهید خلاقیت کردهاید و نبوغ به خرج دادهاید. دوستانی که میگویند خوشنویسی هنر نیست، بگویند حافظ چه خلاقیتی داشته است؟
وضعیت توسعه خط در جامعه چگونه است؟
وضعیت جامعه وابسته به دو عنصر مهم سیاست و اقتصاد دارد، وقتی این دو بیمار میشود همهچیز بهتبع اینها بیمار میشود و مردم هم اول به دنبال تأمین نیازهای اولیه و امنیتشان هستند بعد به ذوقیاتشان میپردازد. مردم ما آنچنان درگیر اقتصاد و سیاست هستند که فرصت ندارد به ذوقشان برسند. اهل ذوق هستند ولی فرصت به آنها داده نمیشود. مثلاً در اوضاع بحرانی سوریه چه کسی میتواند به هنر خود بپردازد؟ هرکس به دنبال حفظ جان خود است. ما همانند بحران سوریه نیستیم ولی از لحاظ سیاسی و اقتصادی دچار بحران هستیم. ملت ما معروف بودند به ملت "گل و بلبل" و همیشه در حال گفتن شعر و ادب بودند؛ اما الآن حتی در نوشتن یک پیامک فارسی مشکلداریم. واضح است که در این شرایط مردم نمیتوانند با ادبیات، موسیقی، خوشنویسی و هر هنر دیگری ارتباط برقرار کنند و همهچیز مختل میشود. این امر درست است که فرهنگ و هنر بسیار کمک کنندۀ اقتصاد و سیاست هستند ولی سیاست و اقتصاد زیر بنای اصلی همه امورات یک جامعه است.
با توجه به تمرکز شما به کتابت، چه مقدار از هنرجویان به این رشته علاقه دارند؟
مردم به دنبال کارهای زود بازده هستند و کمتر کسی است که این دلباختگی را داشته باشد که بدون تشویق دیگران کاری برای خودش انجام دهد. بزرگان ما دقیقاً به همینگونه بودند، افرادی بودند که در زمان خودشان زیاد شناختهشده نبودند و افرادی بر آنها برتری داشتند. فردوسی با توجه به وجود ملکالشعرای درباری توجهی به او نمیشد و صد سال بعد شناخته شد. فضیلت در کل به این نحوه است که باید دید کدامیک از کوره زمان سالم بیرون میآید. از هزاران اندکی زین صوفیند/ باقیان در دولت او میزیند
اگر کسی بخواهد در هنر فعالیت کند باید از دو مورد چشمپوشی کند، یکی تحسین شدن از سوی دیگران و دیگری پول است. ممکن است هنر این مورد را با خود بیاورد ولی نباید کار او تحت تأثیر آنها قرار بگیرد. چرا امروزه درشتنویسی زیاد شده است؟ چون میخواهند دیده شوند ولی کتابت استاد ملکزاده را کمتر کسی دیده و توجه میکند، برخیها حوصله و صبوری ندارند و صرفاً باهدف پول کار میکنند و اگر کسی باهدف اصلی پول کار کند بهجایی نمیرسد و کسی وجود ندارد که با این هدف بهجایی رسیده باشد.
یک هنرمند چگونه امرارمعاش کند؟
بعضی از هنرها برای زمان ما نیستند یعنی اینکه جنبه مفهومی کار را ندارند، بهعنوانمثال کاتبان قرآن از افراد مرفه جامعه بودند، در سرگذشتگی که در رابطه با نیریزی داریم بیان شده که از قشر توانمند جامعه بودند چون در آن زمان چاپ وجود نداشته و در همه خانهها نیاز بوده برای همین کار درآمد زیادی داشتهاند و مردم نیاز روزمره با این حرفه داشتهاند. درکنار اساتید هم افرادی بودند که از این راه کسب درآمد میکردند و نیازهای اقشار مختلف جامعه و سطحهای پایینتر را برطرف میکردند. اگر فردی به دنبال پول باشد باید به سمت مهندسی برود، دو نسل قبل بهترین هوشها به سمت پزشکی میرفتند و الآن پزشکی اشباعشده و مردم به دنبال رشتههای دیگر میروند؛ بنابراین هنر و ادبیات ما شغل و نیاز امروزی نیست و شغل ما شغل گذشتگان است. به همین دلیل است که کمتر کسی در این عرصه بهجایی میرسد و برخی هم بهاشتباه وارد این رشته شدهاند به خیال اینکه بعد از ده سال به مرتبهای میرسند ولی زمانی که به پوچی میخورند این رشته را ترک میکنند و این رشته همانند کاروانسرایی شده که عدهای از دری واردشده و از در دیگری خارج میشوند فقط تعدادی از آنها ماندگارند.
برای تبدیل هنر موزهای به هنر کاربردی چه باید کرد؟
در دورههای مختلف به اقتضای معیشت مردم شکل و قالب هنر عوض میشود، ممکن است که یک کارکرد جدید برای آن پیدا شود ولی رویه الآن رو به خروج از هنر است. بهعنوانمثال من صد شاگرد تربیت کنم در رشته خودم ولی اگر سفارش و نیازی نباشد فایدهای ندارد و یا با توجه به اینکه ما یک کشور مسلمان هستیم ولی هنوز یک قرآن خوشنویسی شده رسمی نداریم و هنوز خط عثمانطه را استفاده میکنیم و هنوز هیچ سفارشی به یک خوشنویس داده نشده و در این زمینه تا اهمیتی داده نشود هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
حضور واسطههای هنری در بازار خوشنویسی چه تأثیری بر آن گذاشته است؟
زمانی که ما بازاری داشته باشیم به نام بازار هنر طبیعتاً واسطۀ این بازار هم باید باشد و باید قبول کرد که در این حرفه پول بیشترین را برای او دارد و هیچ اشکالی ندارد و اقتضای کار او این است.
درزمینه خوشنویسی چه کشورهایی فعالیت دارند؟
در درجه اول ترکیه است، البته خط ترکیه عوضشده و مردم حتی نمیتوانند خوشنویسی را بخوانند و فقط بهعنوان یک قطعه آنهم قطعات مشهور مثل وانیکاد بهعنوان یک هنر تزیینی مینویسند که همین هم خارج از ترکیه فروخته میشود چون برعکس ما ارتباط جهانیشان برقرار است ولی ما در نسخ و ثلث عیار بسیار بالاتری از ترکیه داریم و چون به دنیا وصل نیستیم فروش خوبی نداریم.
چون پیچوخم هنر سنتی ما آنقدر زیاد است که غربیها این را هنوز درک نکردهاند و اندازهها و دقت کارشان خیلی سادهتر از ماست و به ذهنش هم خطور نمیکند که چقدر در این هنر چه مقدار ظرافت استفادهشده است. اگر آنها از این ارزش مطلع شود بیشتر به خط رجوع میکنند، الآن فقط شباهت میبینند و به هنر سنتی ما دیر محرم میشوند. چند وقت پیش من در حال تماشای خط یاقوت بودم، چیزهایی در این خط دیدم که در طول پنجاه سال ندیده بودم بااینحال توقع دارید یک غربی بدون شناخت چه چیزی از این هنر بداند؟ نهتنها با خوشنویسی بلکه با ادبیات هم محرم نشدهاند.
اگر فرهنگ ما بهجای فرهنگ مغرب زمین در رسانهها معرفیشده بود اوضاع کاملاً فرق میکرد، مردم ما چیز زیادی از فرهنگ ما نمیدانند. متأسفانه حوصله مردم در این زمینه کم است. رسانه ملی هم برنامه ادبی و هنری قوی نمیسازد. فرصتهایی که شبکههای ملی دارند شبکههای شخصی ندارند.