نگاهی بر هنر نگارگری در دربار مغولان هند
۹ دقیقه

نگاهی بر هنر نگارگری در دربار مغولان هند

راحله یوسفی

راحله یوسفی

امپراتوری مغولان هند (۱۵۲۶-۱۸۵۷) همگام با دستاوردهای سیاسی و اجتماعی فراوان، نتایج درخشانی در حوزۀ هنر و معماری نصیب این شبه قارۀ پهناور نمود. شیوه­‌های هنر نگارگری فاخر ایران در عصر صفوی توسط مغولان مورد حمایت چشمگیر قرار گرفته و زمینه­‌های شکل­‌گیری سبکی تلفیقی که بعدا از آن تحت عنوان هنر نگارگری مغولی یاد شده فراهم آمد. در ادامه این مطلب درباره این تاثیر بیشتر می‌خوانیم؛ با هزارویک‌بوم همراه باشید.

امپراتوری مغولان هند (۱۵۲۶-۱۸۵۷) همگام با دستاوردهای سیاسی و اجتماعی فراوان، نتایج درخشانی در حوزۀ هنر و معماری نصیب این شبه قارۀ پهناور نمود. شیوه­‌های هنر نگارگری فاخر ایران در عصر صفوی توسط مغولان مورد حمایت چشمگیر قرار گرفته و زمینه­‌های شکل­‌گیری سبکی تلفیقی که بعدا از آن تحت عنوان هنر نگارگری مغولی یاد شده فراهم آمد. در ادامه این مطلب درباره این تاثیر بیشتر می‌خوانیم؛ با هزارویک‌بوم همراه باشید.

ذکر این نکته در اینجا لازم است که واژۀ مغولی شاید تا حدودی بحث برانگیز باشد. در بسیاری از متون پارسی از امپراتوری مغولان هند تحت عناوینی همچون مغولان اعظم، مغولان هند، گورکانیان، بابری­‌ها و غیره استفاده شده که در این میان شاید مورد گورکانیان بیشتر به چشم بخورد. اما در این نوشتار با توجه به این­که در بیشتر متون انگلیسی مرجع حال حاضر از واژۀ مغول (Mughal) بهره جسته در اینجا نیز همین رویکرد مورد نظر قرار می­‌گیرد. در متون انگلیسی مزبور از مغولانی که حدود سه سده پیشتر از مغولان هند از صحراهای مغولستان به سمت غرب حمله کرده تحت عنوان Mongol یاد می­‌شود. بنابراین هر جا در این متن به واژۀ مغول یا مغولی برخورد کنیم منظور همان مغولان هند یا گورکانیان است.

نخستین پادشاه و بنیانگزار سلسلۀ مغول بابر (۱۴۸۳-۱۵۳۰) بیشتر درگیر تثبیت قدرت سیاسی و نظامی بود و فرصت چندانی در برپایی کارگاه­‌های هنری نداشت. فرزند او همایون (۱۵۰۸-۱۵۵۶) موقعیتی ویژه را تجربه کرد؛ به طوری که از دست دادن موقتی قدرت سیاسی در سال ۱۵۴۰  باعث پناهندگی او به دربار صفوی ایران شد. در مدت بیش از یک دهه اقامت در دربار صفوی همایون با شیوۀ کار نگارگران دربار شاه طهماسب اول آشنا شد. در این زمان شاه صفوی از هنر و هنرمندان روی گردانده بود و همین امر موجب بیکار ماندن عدۀ زیادی از آنها شده بود. وقتی همایون وقتی با کمک نیروهای صفوی اقدام به بازپس‌­گیری قدرت از دست رفته­‌اش کرد؛ با توجه به گرایش‌­های هنری بالایی که داشت از شاه ایران درخواست کرد تا چندین نفر از اساتید نگارگری کارگاه صفوی را با خود به هندوستان ببرد، درخواستی که بدون مخالفت مورد قبول قرار گرفته و نقطۀ عطفی در انتقال هنر نگارگری صفوی به شبه قارۀ هندوستان به شمار می‌­آید.

بدین سان دو تن از نگارگران برجستۀ ایرانی یعنی خواجه عبدالصمد و میرسید علی پس از به قدرت رسیدن دوبارۀ همایون در هندوستان به عنوان مدیران ارشد کارگاه هنری مغولان هند منصوب شدند. هرچند بخت با همایون چندان یار نبود و قدرت بازیافتۀ او پس از دو سال به واسطۀ مرگ ناگهانی او در اثر یک حادثه به تاریخ پیوست و فرزند او اکبر سُکاندار تاج و تخت مغولان شد. اکبر که خودش گرایش شدیدی به آثار هنری و به­ ویژه نسخه­‌های خطی و هنر نگارگری داشت و از آن حمایت کرد و بدین ترتیب دوران او مملو از تولید نسخه­‌هایی بسیار ارزشمند با موضوعاتی متنوع شد. موضوعات نظیر داستان­‌های حماسی ایرانی همچون شاهنامه، حماسه­‌های مقدس هندوان (رامایانا و مهابهاراتا) و موضوعات تاریخی و دینی و ادبی. در کارگاه نگارگری اکبر که تصویرخانه نامیده می­‌شد بیش از یکصد هنرمند مسلمان و هندو در کنار هم مشغول به کار بودند.

نگاره‌ای از حمزه‌نامۀ اکبر

تسلط اساتید ایرانی در کارگاه دربار اکبر به ویژه در اوایل حکومت او باعث تسلط شیوه‌­های نگارگری ایرانی در نسخه­‌های تولیدی این کارگاه شد. در این راستا رویکردهای تجریدی و انتزاعی ایرانی بسیار مورد توجه قرار می­‌گرفت و هنوز تا تلفیق جاافتادۀ این رویکردها با شیوه­‌های واقع­گرایانه­‌تر بومی هند فاصله‌ای باقی مانده بود. ب ه­طور مثال با وجود اهتمامی که میرسیدعلی برای ترسیم واقع­گرایانۀ عناصر بصری به خرج می‌­داد، هنوز فرم‌­ها و فضاسازی‌های رایج در نگاره­‌های ایرانی عصر صفوی در آثارش برتری داشت. چنین رویکردی را می­‌توان در اثری از عبدالصمد که در آن اکبر را در دوران ولیعهدی در حال تقدیم یک نقاشی به پدرش همایون به تصویر کشیده است مشاهده کرد. در این تصویر نیز عدم ژرفانمایی و پیکره­‌های فاقد وزن رایج در نگاره‌­های ایرانی آشکارا قابل مشاهده است.

اما این به معنی تسلط بی­‌چون و چرای شیوه‌­های ایرانی در آثار اولیۀ مغولی نیست، بلکه از همان دوران همایون نیز رگه‌­هایی از انشعاب از شیوه‌­های مذکور دیده می­‌شود. برای مثال می‌­توان به نگاره‌ه­ای با عنوان «جشنی در آلاچیق باغ» یا برخی از نگاره­‌های یک نسخه از خمسۀ نظامی که در دوران حکمرانی همایون تهیه شده اشاره کرد. در این آثار تأکید قابل توجهی در ترسیم طبیعت­‌نگارانۀ عناصر بصری از جمله چهرۀ افراد که مغایر با شیوه­‌های تجریدی ایرانی است صورت گرفته است.

لازم به ذکر است که یکی از تغییرات مهمی که در فرم کلی نسخه­‌های خطی تولید شده در کارگاه­‌های هنری مغولان صورت گرفت، شکل عمودی صفحات بود که در نگارگری اسلامی رایج بود؛ شکلی که با گرایش افقی رایج در نسخ بومی هند که پوتهی (pothi) نامیده می‌­شد، تفاوت داشت.

از نکات تکنیکی قابل توجهی که در آثار نگارگری دوران اکبر می­‌توان بدان­ اشاره کرد، ظرافت و دقت بالا در ترسیم جزئیات و توجه به بازنمایی بصری دقیق روایت مربوطه است. در ارتباط با نوشتار، خط نستعلیق برتری داشت و عمل نگارش پیش از نگارگری صورت می­‌گرفت.

برای نگارگری معمولا سه گروه هنرمند به کار اشتغال داشتند:

دستۀ نخست که به کار طرح مشغول بوده و طراحی صفحه را انجام می­‌دادند.

دستۀ دوم که  چهره‌­نمایی یا ترسیم صورت­‌ها را برعهده داشتند

دستۀ سوم که تخصصشان رنگ‌­آمیزی یا عمل بود.

بنابراین هر نگاره معمولاً حاصل کار چند هنرمند بود که با توجه به تعداد زیاد هنرمندانی که روی صفحات مختلف یک نسخه کار می­‌کردند، غالبا نگاره‌­های یک نسخه از همگنی ساختاری برخوردار نبوده و در برخی از موارد تفاوت‌­های آشکاری داشتند. همین موضوع در پاره­‌ای از آثار که فاقد مشخصات هنرمند است باعث سردرگمی متخصصین در شناسایی هنرمندان می‌شود.

نخستین اثر بزرگی که در کارگاه سلطنتی مغولان هند تولید شد داستان امیرحمزه بود. این اثر که حاوی دوازده جلد یا بنابر قولی چهارده جلد بوده، در حدود هزاروچهارصد نگاره داشت که روی پارچه نگاشته و مصور شده بودند. تاریخ تولید آن نیز در حدود ۱۵۵۸ تا ۱۵۷۷ میلادی در منابع گوناگون ذکر شده.

نگاره­‌ای از حمزه‌­نامۀ اکبر

نگاره‌ای از رامایانای عبدالرحیم خان خانان، عمل (رنگ‌آمیزی) ندیم

از آثار دیگری که در دوران حکومت اکبر در تصویرخانۀ سلطنتی تولید شد می­‌توان به نسخه‌­هایی از طوطی­‌نامه، گلستان سعدی، داراب­‌نامه، بهارستان جامی، خمسۀ نظامی، اکبرنامه، تاریخ اَلفی، تیمورنامه، بابرنامه، رامایانا و مهابهاراتا اشاره کرد. دو مورد واپسین و چند نمونۀ مشابه آنها نشانه‌­ای از وجود روح تسامح و تساهل دینی و انگیزه‌­های قابل توجه برای آگاهی از متون مقدس سایر ادیان موجود در شبه قارۀ هند توسط دربار مغولان است.

پس از ترجمه و تولید نسخه­‌هایی از رامایانا و مهابهاراتا برای اکبر چندین نسخۀ دیگر از این کتاب­‌ها برای صاحب­‌منصبان درباری تولید شد که از آن جمله می‌توان به نسخه‌­هایی که برای وزیر اعظم اکبر عبدالرحیم خان خانان تولید شد اشاره کرد.

نگاره‌­ای از رامایانای عبدالرحیم خان خانان، عمل (رنگ­‌آمیزی) ندیم

دوران حکمرانی جهانگیر (۱۶۰۵-۱۶۲۷) مصادف بود با رویکرد قابل توجه هنرمندان دربار به طبیعت­­‌گرایی و همچنین ترسیم صفحات مستقل تحت عنوان مرقّع. جهانگیر علاقۀ زیادی به گیاهان، حیوانات و پرندگان داشت و در اردوکشی‌­هایی که انجام می­‌داد همواره چندین نقاش همراه می‌کردپ تا در فرصت مناسب طبیعت مورد علاقۀ او را با قلم­‌هایشان ثبت کنند. از ویژگی­‌های تکنیکی بارز این آثار می‌­توان به طراحی دقیق و کاربرد رنگ‌­های درخشان اشاره کرد.

پرندگان، اثر منصور، حدود ۱۶۱۰، دوران جهانگیر

شاه جهان که پس از جهانگیر سلطنت مغولان را در اختیار گرفت اهتمام ویژه‌­ای به معماری داشت و گرایش او به هنر نگارگری به اندازۀ پیشینیانش نبود. این امر باعث شد که تعداد نسخه­‌های خطی نگارگری شده در دوران حکومت شاه جهان نسبت به قبل کاستی یابد. البته شایان ذکر است که نسخۀ شکوهمند پادشاه‌­نامه که در همین دوره خلق شد، از آثار برجستۀ دوران حکومت مغولان به­ شمار می‌­آید. در این دوران توجه بیشتری به حواشی کار و تزئینات دور نگاره­‌ها صورت گرفت و آثاری بدیع و چشم‌­نواز با ظرافت و واقع­‌گرایی بالا آفریده شد.

برگی از پادشاه­‌نامه، اثر بیچیر

نگارگری هند

پس از شاه­ جهان رکودی قابل توجه در حمایت دربار از هنر و نگارگری صورت گرفت. اورنگ زیب به ­واسطۀ پاره­‌ای از باورهای محافظه­ کارانۀ مذهبی تمایل چندانی به هنر نگارگری نداشت. با این وجود آثاری فاخر در این دوران کماکان تولید شد ولی دیگر همچون گذشته تمرکز و حمایت قابل­ توجهی که پیشتر از هنر نگارگری صورت می­‌گرفت در دربار مغولان رخ نداد و هر از گاهی آثاری در کارگاه­‌های دربارها تولید شد. بسیاری از این آثار به بازنمایی شکوه و عظمت دربار پادشاهان یا صحنه­‌هایی از بزم‌­های عاشقانه اختصاص یافت.

هنر نگارگری مغولان که در ابتدا تلفیقی از چند شیوۀ خارجی و داخلی بود در طول دوران رشد و بالندگی­‌اش به درجه­‌ای از کمال و پختگی رسید که در گذر تاریخ هنر یکی از گوشه­‌های درخشان هنرهای بصری را به خود اختصاص داده و مورد ستایش عموم و متخصصان این رشته قرار داشته است. پژوهش‌­های گوناگون روی این آثار که همچنان در مراکز معتبر هنری و علمی جهان ادامه دارد بخش­‌های مهمی از فرهنگ و باورهای رایج در زمان خلق این آثار را در اختیار پژوهشگران قرار داده است.

برگرفته از: Brand, M., Lowry, G. D., & Asia Society. (1985). Akbar's India: Art from the Mughal City of Victory. New York: Asia Society Galleries.Daljeet, Jain, P. C., Baswani, V., & Dutta, G. R. (2006). Indian miniature painting: Manifestation of a creative mind. New Delhi: Brijbasi Art Press.Rogers, J. M. (1993). Mughal miniatures. New York: Thames and Hudson.Srivastava, S. P. (2001). Jahangir, a connoisseur of mughal art. New Delhi: Abhinav Publications