در سال 1970، شانس دعوتشدن به جلسۀ انتقادی با عنوان "یكشنبه خونین" كه در خانۀ خانم بورژوا برگزار میشد یك امتیاز به حساب میآمد. اما هنرمندان جدیدی كه به این جمع میآمدند باید خود را برای دفاع آماده میكردند. در زمانی كه هنرفمینیستی موجی را به راه انداخته بود، خانم بورژوا به طور مداوم به رقابت میپرداخت و هنرمندان تازهكار را در سالن "یكشنبه" به چالش میكشید. او معلمی سرسخت و بیرحم و پیشرو بود. یكی از اولین كسانی بود كه تصاویری را برای توضیح و تفسیر نوشتن روی كلیشههای جنسیتی بكار برد. امروزه سبك بورژوئیست برای مجسمههای قابل لمسی بكار میروند كه وی آنها را از حوادث دوران كودكی خود بویژه خشونت پدرش الهام گرفته است. او اغلب احساسات متضاد را بكار میبرد (مواد سخت و نرم) تا با نرمی كلیشهای زنان مبارزه كند یا آن را انكار كند.
"ویرانی پدر"، 1974، "لوئیس بورژوا"
در دوران سفتی و سختی مینیمالیست 1960، اوا هس، مجسمههای هندسی را خلق کرد و با تغییراتی که در آنها ایجاد کرد این جنبش را بیشتر قابل لمس کرد.
اشکال مینیمال او دارای نقاط برجسته، مواد نیمهشفاف و دارای بافت بودند که در عین سادگی بسیار اساسی بودند. فضای آثار او مانند اثر رابرت موریس بود اما نه به خشکی آن. آثار رابرت موریس تابع عبارت زیر بود: "هرچه که میبینید همان چیزی است که میبینید" اما هنر "اوا هس" علاوه بر جنبۀ روانی، جنبۀ جنسیتی هم دارد.
"اوا هس" با دگرگونی و نفوذ بسیار در جنبش فمینیسم، حرفهای هنری خود را در بدن زنانه و کنایههای جنسیتی را در دنیایی از اشکال انتزاعی عاری از حس بیان میکرد.
پیوستن 1967 "اوا هس"
درباره اهمیت هنری اثر مهمانی "شام جودی" شیکاگو یک کتاب کامل میتوان نوشت. یک اثر هنری با اندازه بسیار بزرگ که یک میز شام مهم و بیاد ماندنی را نشان میدهد که 39 جایگاه دارد و یادبودی است برای مشهورترین زنان فمینیست تاریخ غرب که جهان، آنها را به خاطر دستاوردهای فوقالعادهشان ستایش میکند.
نام 999 زن دیگر هم بر روی کاشیهای سفید در وسط میز درج شده است. در نزدیک به 50 سال کارنامه هنری او، خانم جودی شیکاگو به هنرخدمت کرده است مثل اثر مهمانی شام که از زنان تقدیر میکند. اغلب با شبیهسازی اندام های جنسی. او یک مرکز قدرت سیاسی و فعال است که نام او را اغلب با هنر فمینیستی مترادف و همراه میدانند. همچنین او یک استودیو هنری مخصوص زنان نیز در کالیفرنیا و نیومکزیک تاسیس کرد.
مهمانی شام، "جودی شیکاگو"
"یایومی کوزاما" مادر همه شکلهای خالخالی است. او در زمینۀ ایدۀ تجمع و انباشتگی که یک مفهوم آوانگارد در اواخر 1950 است کارکرده است که وارد ترکیب چند شی باهم شده است.
"ارمان" هنرمند مردی بود که سبک تجمع را برای اولین بار معرفی کرد اما "کوزاما" این مفهوم را با پیچوتاب زنانه دگرگون کرد. "ارمان" استدلال میکند که یک کفش پاشنه بلند شاید تداعی یک معنای اجتماعی داشته باشد اما 30 عدد کفش پاشنهبلند که همگی در یک کیسۀ پلاستیکی روی هم تلمبار شده باشند شکل و تاثیر خود را از دست میدهند. پس اگر اندام مردان قدرت داشته باشد این اثر کوزاما آن را زیر سوال میبرد که یک اتاق پر از اشیایی با اندامهای مردانه را نشان میدهد که در دیوارهای آینهای تا بینهایت هم منعکس شدهاند و قدرت خود را از دست دادهاند. آثار کوزاما از آزادی جنسی دفاع میکنند، او در آخرین اثرش بدن خود را به عنوان یک بوم نقاشی به کار برده است. او در شکلگیری این سبک از هنر فمینیست در دو دهه آینده پیشگام است.
دشت فالی، "یایومی کوزاما"
هنگامی که "کرلی اسکنیمن" یک نقد و بررسی منفی از یک منتقد مرد در مورد یکی از آثارش خواند، همۀ تصورات موجود از عملکرد هنر فمینیست را در ذهن همه تغییر داد.
در اوایل 1960، "کرلی اسکنیمن" تاریخ هنر زنان را توسعه داد و به عنوان هنرمندی که از بدن برهنه خود به عنوان ابزارش استفاده میکند شناخته شد. در همان زمان هنرمندانی مثل "کریس بردن"، شاهکارهایی از قدرت و غایت اندام بودند. کرلی بر باز کردن عرصه برای حضور زنان بسیار پافشاری کرد در شرایطی که در آن فضای انتقادی بدن زن تنها نمادی از زیبایی و عینیت جنسی بود.
در زیباییشناسی پستمدرن رسانه و تبلیغات، کروگر به داستانی اشاره میکند که در مطبوعات به آن پرداخته نشده است. مبارزه فمینیستی ادامهدار، یک میدان جنگ همیشگی در بدن زنان. تصاویر سیاه و سفید از زنان که متنی هم روی آن نوشته شده به سبک شناخته شدۀ او تبدیل شد. در موضوعاتی مثل مصرفگرایی، فمینیسم و شرایط انسانی، کروگر در محافل اجتماعی نظراتی ارائه داد که تصاویر مجلل سالهای 1980 را دگرگون میساخت. او همچنین اولین هنرمند زنی بود که آثارش در گالری مری بورن در نیویورک به نمایش درآمد که استقبال عمومی برای نقاشیهای اکسپرسیونیست انتزاعی مردگرا را در هم شکست و هنر فمینیست را وارد دنیای والاتری کرد.
بدن شما صحنه نبرد است "باربارا کروگر"
در گرایش به "کرلی اسکنیمن"، "تریسی امین" نیز اشیا و تعاریف خود را برای ایده زنانگی و جنسیت به کار میبرد. اما هنر تریسی معاصرتر و اجراییتر است. وقتی هنرمندی آثارش را در ارتباط با موج دوم فمینسیم خلق میکند اغلب در همان مضمون هم برای مخاطب تعبیر میشود. او هنر خود را در اشیایی که در خانه و زندگی خود دارد، محو کرده است. او هر نظر و ایدهای را محدودیتهای اجتماعی را منعکس کند نفی میکند و زندگی را نشان میدهد که در آن قهرمانان جنسیتی با هم برابرند. بویژه در جنسی که به طور کلیشهای با احساسات جنسی مرتبط است. در سال 2009 "تریسی امین" ماموریت فمینیستی ادامهدار خود را بیان کرد. او میگوید من صدای قوی دارم و کاملا چابک هستم اما تعداد زیادی از زنان هستند که نیاز دارند به قوانینی و حقوقی که از آنها حمایت کند.
تختخواب من "تریسی امین"