قانونگذاران دولتی وظایف مختلفی دارند. انتظاری که از این افراد میرود حلکردن مسایل مهم و حساس روز از جمله: چگونه برای پیشرفت بلند مدت در اقتصاد برنامهریزی کند؟ چگونه میتوان مشکلات مزمن آموزش و بهداشت را حل کرد؟ کدام سیاستهای عمومی باعث تثبیت موقعیت جهانی کشور میشوند؟ چه نقش و مسئولیتهایی باید حکومت برای خدمات بهتر به شهروندان داشته باشد؟
در چنین فضایی تمامی بخشهای موجود در کشور حتی هنر مورد بررسی دقیق قرار میگیرند. اما دراینجا این سوال مطرح میشود که آیا دولت حق قانونی برای داشتن نقش در امور هنری دارد یا نه؟ و یا با وجود مشکلات فراوان در حوزه های دیگر، آیا سرمایهگذاری در امور هنر باید انجام بگیرد یا خیر؟ با توجه به مدارک موجود جواب هر دو سوال بالا "آری" است. داشتن این سیاستها در هنر کمک فراوانی برای قانونگذاران، فعالان مدنی، تجار، فعالان فرهنگی و آموزش و پرورش میکند.
به چه دلیلی دولت باید از هنر حمایت کند؟ هنر و هنرمندان از مهمترین اجتماعسازان و مولد رونق و موفقیت در کشور هستند. علاوهبر ارزش درونی که هنر برای جامعه دارد گونههای مختلف هنر فواید متفاوتی نیز برای جامعه ارائه میدهد از جمله:
هنر بهعنوان محرک اقتصادی: هنر مولد شغل و در نتیجه مولد درآمد مالیاتی برای دولت است. یک بخش هنری قوی میتواند در بخش تجارت فعال شده و به فعالیتهای تجاری تحرک دهد، باعث جذب توریست شده و بخش مالیات کشور را نیز گسترش دهد. تاثیر مستقیم انواع هنرها در احیای استراتژیهای مناطق روستایی، شهرها و مناطق محروم نیز ثابتشده است.
فواید آموزشی: هنر تخیلات جوانان را بر میانگیزد و موفقیت آنها را در مدرسه راحتتر میکند، باعث بالارفتن کیفیت درسی و رسیدن دانشآموزان به موفقیتهای آکادمیک در رشتههای مختلف میشود. هنر زمینۀ تفکر منتقدانه، ارتباط و فعالشدن تواناییهای نوآوری که همگی موارد مورد نیاز قرن 21 است خواهد شد.
سلامت و تندرستی: هنر سلامتی جسمی، روحی و احساسی را افزایش میدهد و در پروسۀ بهبود بیمار کمک بهسزایی میکند. هنرتراپی یک وسیلۀ کاملا پزشکی و اقتصادی بهصرفه در روند درمان برای بزرگسالان رو به کهولت سن، کودکان و افرادی مانند سربازان جنگی و جانبازانی است که از ضربههای روحی رنج میبرند.
هنر یک کاتالیزور مدنی: هنر یک فضای خوب و با کیفیت مطلوب برای زندگی ایجاد میکند. همچنین هنر از دموکراسی، گفتمان مدنی بین اقشار مردم، ایجاد انجمن برای حل مسائل اجتماعی مهم نیز بهشدت حمایت میکند.
هنر، میراث فرهنگی: هنر با انتقال ویژگیهای منحصربهفرد فرهنگی و سنتهای هر منطقه به نسلهای بعدی حافظ فرهنگ و میراث آن است. علاوه بر خصوصیات فوق قانونگذاران موارد دیگری را که هنر میتواند در سیاست اجتماعی مفید باشد را بیان میکنند: فعالیت مشترک هنرهای مختلف تاثیر زیادی در سیاستها و خدمات سازمانهای مختلف دارد.
بسیاری از کشورها از هنر برای فعالیت مشترک و احیای اقتصاد خود، آموزش، سواد، گسترش نیروی کاری، توریسم، پایداری اجتماعات، خدمات اجتماعی و برنامههای مراقبت از جانبازان استفاده کردهاند. هنر متحرکی برای بخشهایی با تجارت کوچک نیز هست. صنعتهای خلاق از کارکنان آزاد و یا استخدامی توسط کارگاههای کوچک تشکیل شدهاند.
بر اساس آمار سازمان (NEA) در آمریکا هنرمندان 3.5 برابر بیشتر از بقیۀ مشاغل شغل آزاد دارند، یعنی خود مولد شغل خودشان هستند. بسیاری از سازمانهای غیرانتفاعی هنری تجارتهای کوچکی هستند حال آنکه فضاهای کاری بسیار مناسبی برای هنرمندان و دیگر اقشار جامعه ایجاد میکنند.
هنر باعث مورد استقبال قرار گرفتن، پرجنبوجوش شدن و مطلوبگشتن اجتماعات میشود. مکانها و اتفاقهای هنری همانند یک آهنربایی که نه تنها هنرمندان بلکه خانوادهها، مسافران و مشاغل را جذب خود میکنند. داشتن فضای خلاقانه برای مخاطب جذاب باشد میتواند در روند اقتصادی محلی تاثیر مثبت بگذارد. همۀ این کارها باعث ایجاد مشاغل جدید برای افراد، اتحاد و قویشدن اجتماعات مردمی، نفوذ در احیای رونق محلی و در کنار هم بودن اقشار مختلف میشود و همۀ اینها نیازمند حمایت قوی از طرف بخشهای دولتی خواهد بود.
هنر نشان نوآوری در کشور: مجموعۀ هنر بخشی از ظرفیت خلاقیت یک کشور و ایالت را تشکیل میدهد که از تولیدات و خدمات منحصربفرد و تازه حمایت میکند. خلاقیت از جمله مهمترین موارد رقابتی کشورها در بازار جهانی است، جایی که طراحی متفاوت و توانایی در تبلیغ محصولات و ایجاد ارتباطات درست میتواند باعث موفقیت و نبود آنها، عدم موفقیت در حوزۀ تجارت را به همراه داشته باشد.
عملکرد دولت آمریکا برای حمایت از هنر: سازمانهای برجسته در بخش دولتی آمریکا شامل سازمان "همکاری ملی و دولتمردان"، "کنفرانس ملی قانونگذاری"، "کنفرانس شهرداران ایالت متحده" و "کمیتۀ ملی آموزش و پرورش" هستند و هرکدام ازین سازمانها به نوبۀ خود برای هنرِکشور، خدمات، بودجهبندی و هزینههایی در نظر گرفته و هنر را بهعنوان یک رزومۀ مهم در تمامی امور خود قلمداد میکنند. رهبران تجاری، اقتصاددانان، مراکز رسمی توریسم با همکاری مشترک با والدین، معلمان، رهبران مدنی برای افزایش سیاستهای عمومی در بخش هنر با یکدیگر فعالیت میکنند. همۀ این گروهها این همکاری را انجام میدهند چون از تاثیری که حمایت بخش دولتی در ترویج و بهترشدن هنر دارد آگاه هستند.
صندوق دولتی برای هنر یک سرمایهگذاری با بازدهی بالا درنظر گرفته است: هر دلار در صندوق سرمایۀ فدرالی به اندازۀ 9 دلار سرمایۀ صندوق عمومی و خصوصی را افزایش میدهد. تمامی مالیات دهندهها با این شرایط موافق هستند. 57% این افراد از طرفداران حمایت مالیِ دولت مرکزی برای هنر هستند، درحالی که 58% این افراد از صندوق حمایت دولت محلی (داخل ایالت) حمایت میکنند. اگر بخواهیم ریزتر مسئله را بررسی کنیم 60% افراد به صندوق ایالتی62% به صندوق محلی و 55% به صندوق فدرال رای دادهاند.
برای ایالت های آمریکا نیز مثل بقیۀ بخشهای عمومی(دولتی) بودجهای برای بخش هنر در نظر گرفته شده و این بودجه با توجه به میزان کلی بودجه در هر سال کم یا زیاد میشود. حکومتهای ایالتی حتی در دوران بحران مالی همچنان بودجۀ بخش هنر را تامین میکند هرچند ممکن است کشور با بحران اقتصادی همراه باشد.
در سال 2017 نزدیک به 368 میلیون دلار از طرف قوۀ مقننه و ادارات قضایی برای آژانسهای هنری تخصیص شده است. این هزینه صرفا نصف یکدهم هزینه و بودجۀ کل ایالت بوده است. آژانسهای هنری در هر ایالت نزدیک به 21600 پروژه را تحت حمایت خود قرار داده است که توسط اجتماعات، مدارس، سازمانها و افراد عادی صورت میگیرد. این پروژهها باعث دسترسی آسان آموزش، اقتصاد، فرهنگ و تمدن در سرتاسر آمریکا میشود.
البته باتوجه به بودجۀ کلی ایالت، میزان هزینه در امور هنری نیز قالب تغییر است. اما یک مسئلۀ مهم این است که کاهش بسیار کم بودجۀ هنری میتواند تاثیر بسیار زیادی در جامعه داشته باشد. بسیاری از پروژهها تعطیل میشود و خدماتی که با هنر در اقتصاد و بهداشت و آموزش به وجود میآمد بسیار کم میشود.
علاوه بر جایزههای مستقیمی که دولت مرکزی برای هر ایالت در نظر میگیرد، به ازای هر 2400 کمک هزینه بر بیش از 16000 اجتماع هنری سود میرساند، یک کمک ملی و ثابت وجود دارد که سالانه نزدیک به 47 میلیون دلار برای صندوق هنر در هر ایالت و منطقه در نظر گرفته میشود. این همکاری بین دولت مرکزی و دولت ایالتی تاثیراتی دارد که به شرح زیر است:
از اولویتهای هر ایالت در سهمیۀ صندوقها حمایت میکند. باعث تشویق سرمایهگذاری در هنر میشود. پشتوانۀ موجود در همکاری و پشتوانۀ مالی دولت فدرال باعث تشویق دولت ایالتی برای سرمایهگذاری بیشتر در هنر میشود که این آمار به 368 میلیون دلار در سال 2017 رسیده است که سرانجام همۀ این حمایتها منجر به حمایت از اجتماعات کوچک و محلی میشود. از ایالتها در سطح محلی حمایت میشود در واقع سازمان NEA پشتوانه و حامی آژانسهای هنری در ایالتها، پول دولت فدرال و ایالتی را با هم پیوند داده و بهعنوان جایزه برای اجتماعات در نظر میگیرد. باعث توجه به ابتکارها و اختراعات و همچنین فعالیت مشترک آژانسهای هنری ایالتی و سازمانهای ملی و فوایدی که از آنها عاید جامعه شده، بهره میبرند. برای مثال سازمان " شعر با صدای بلند" یکی از این سازمانهاست که سالانه نزدیک به 345000 دانشآموز دورۀ دبیرستان را در امور شعر و حفظ شعر حمایت میکند. این همکاریها در امور درمان بیماران جنگی و سربازان نیز تاثیر شگرفی دارد. البته در مورد حمایت از سربازان آسیب دیدۀ جنگی وزارت دفاع آمریکا نیز مشارکت زیادی با آژانسهای هنری انجام میپذیرد. این آژانسها با هنرتراپی قصد درمان جانبازان و سربازان جنگی را بر عهده دارد.
اما دولت آمریکا برای آژانسهای هنری زیر نظرNEA فقط به پشتوانۀ مالی دولت مرکزی بسنده نکرده است، براساس اساسنامۀ موجود در فدرال، ایالت ها نمیتوانند دلار های دولت مرکزی را جایگزین دلارهای ایالت کرده و صرفا از آن ها در امور هنری استفاده کنند یعنی اینکه دولتهای ایالتی علاوه بر خرجکردن بودجۀ هنری دولت مرکزی باید بودجۀ مخصوص به خود را نیز داشته و از آن استفاده کنند. اما ایالتها زمانی از کمک مالی فدرال برخوردار میشوند که موافقت نامه ی همکاری با دولت فدرال بسته باشند. با وجود این شرایط هریک از ایالتها با توجه به نوع نیاز جمعیت خود و اولویتبندیهای هنری منحصر به خود دارد اما شاخصهای کلی به شرح زیر است: هر ایالت موظف به داشتن یک آژانس هنری ایالتی است که به صورت رسمی و تعیینشده باید از حمایت کامل دولت ایالتی برخوردار باشد. آژانش هنری ایالتی باید هیئت مدیره، هیئت شورا و کمیتههای مستقل داشته باشد. این آژانس موظف به داشتن برنامۀ کامل در سطح ایالت است که پاسخگوی نیازهای هنری خواهد بود. برنامهریزی و تخصیص بودجه باید براساس شاخص عدالت و درستی صورت بگیرد. آژانس باید نشانگر یک رهبری منسجم برای دسترسی هرچه بیشتر عموم به مجموعه هنر و هنرمندان باشد که همزمان توجه ویژهای به مناطق محروم نیز داشته باشد. آژانش موظف به داشتن برنامۀ مشخص مالی، پروسۀ اداری روشن و مسئولیتپذیری در ارائۀ گزارش کار باشد.
در دهۀ 1960 دولت فدرال کمکهای مالی مشوقی را طراحی کرد که در راستای کمک به ایجاد مراکز هنری مینمود. زمان زیادی از آن دهه گذشته و نیازهای اولیۀ هنر نیز رفع و نیازهای جدیدی که فراتر از نیازهای اولیه برای داشتن مراکز هنری منسجم ایجاد شده است.
برنامههای دولت آمریکا به عنوان کشوری که در هنر پیشرو و موفق عمل کرده است، به دلیل تفاوتهای سازمانی که با کشور ایران دارد منطبق و قابل مقایسه نیست، اگرچه میتوان از آن برای پیشبرد جایگاه هنر در کشور ود از آن استفاده کنیم، اما فارغ از این مسائل شما چه نکاتی را برای بهبود حمایت دولت ایران از هنر میدانید؟ با آرتیبیشن در تماس باشید و نظرات خود را به ما بگویید.