مجسمهسازی در ایران سابقه تاریخی چندانی ندارد و از این منظر هنری نوپا به حساب میآید. از یک جنبه میتوان ابوالحسن صدیقی و لیلیت تریان را پایهگذاران مجسمهسازی در ایران در نظر گرفت؛ دو هنرمندی که در این رشته تحصیل کردند و در گسترش این رشته نقش مهمی ایفا کردند. بهخصوص تریان که سالها در دانشکده هنرهای تزئینی به تدریس مجسمهسازی مشغول بود.
اما از طرف دیگر، پرویز تناولی در کتاب «تاریخ مجسمهسازی در ایران» میکوشد تاریخ مجسمهسازی در ایران را از دوران باستان مرور کند و نشان دهد که هنرمندان ایرانی چگونه دلبسته حجم بودهاند اما بهجای ساختن پیکرههای انسانی به ساختن اسباب و وسایل کاربردی و زیبا، نظیر قفل، ظروف مختلف یا زیورآلات کوچک دست زدهاند و به این شکل دست به ساختن انواع مجسمهها زدهاند. با اینحال در کتاب تناولی هم نمونههای پیکره انسانی یا مجسمههای غیرکاربردی به سختی یافت میشود و از این منظر ما را در مواجهه با مجسمهسازی دچار مشکل میکند.
در مورد علت بیتوجهی هنرمندان ایرانی به مجسمهسازی دلایل زیادی را برشمردهاند؛ اما نقش باورها و اعتقادات دینی در این امر و شائبه شباهت میان مجسمه با صنم یا بت یکی از دلایلی است که رشد مجسمهسازی در ایران را با وقفه همراه کرد.
در سالهای اخیر اما مجسمهسازی بیشتر مورد توجه بوده است و حتی نهادهای مختلف دولتی از این هنر حمایت میکنند. ساخت مجسمه برای شهرها؛ از مجسمههای تزئینی گرفته تا انواع سردیسها از مشاهیر فرهنگی و هنری و علمی گرفته تا شهدا و مفاخر رشد فراوان کرده و هرچند نسبت به کیفیت تعدادی از این مجسمهها انتقادهایی هم شد که گاه به جنجال کشید، اما درنهایت نشان از توجه بیشتر به لزوم حضور مجسمهها در سطح شهر برای تجلیل از بزرگان دارد.
فارغ از این نمایشگاههای مجسمهسازی هم در سالهای اخیر رشد قابلملاحظهای یافته و ماهی نیست که نمایشگاه مجسمه در تهران و دیگر شهرهای کشور برگزار نشود. انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران هم بیش از دو دهه قبل تأسیس شده و میکوشد تا این شاخه هنری را بهعنوان شغل تعریف کند.
همه اینها نشان میدهد که مجسمهسازی ایران آنقدر رشد کرده و تعداد مجسمهسازان ایران آنچنان هست که بتوان در قالب نمایشگاههایی تاریخ و کارنامه این هنر را بررسی کرد. نمایشگاه «سی مجسمه، سی مجسمهساز» یکی از رخدادهایی است که در سالهای گذشته به همت قدرتالله عاقلی، هنرمند پرکار مجسمهساز، شکل گرفته و مروری است بر تاریخ و عملکرد مجسمهسازان کشورمان در طول این چند دهه. قدرتالله عاقلی که علاوه بر مجسمهسازی کیوریتوری نمایشگاههای مختلف را هم بر عهده داشته، بارها دست به جمعآوری آثار هنرمندان این رشته و نمایش آنها زده است که نمایشگاه «سی مجسمه، سی مجسمهساز» را میتوان یکی از مهمترین و ادامهدارترین تلاشهایش نامید. دوره اول این رویداد در آذر سال 1395 در گالری ایرانشهر برگزار شد و دومین دورهاش نیز یک سال بعد، در آذر سال 1396 در همان گالری ایرانشهر. در این رویداد هنری آثار مجسمهسازان مختلف از نسلها و دورههای گوناگون به نمایش درمیآید تا بیننده تا حدودی با آثار این هنرمندان و جریان مجسمهسازی ایران آشنا شود.
در این دوره از رخداد «سی مجسمه، سی مجسمهساز» این چهرهها حضور دارند: پرویز تناولی، چنگیز شهوق، ژازه تباتبایی، بهروز حشمت، شجاالدین شهابی، امیررضا یاراحمدی، بهروز دارش، فاطمه امدادیان، مهدی سحابی، جمشید مرادیان، کوروش گلناری، بیتا فیاضی، امیر معبد، رضا لواسانی، عباس مجیدی، کیوان پورنصیرینژاد، محمدرضا خلجی، قدرتالله عاقلی، عبدالناصر گیو، گلی توکلی، حمیدرضا فتوحی، کیوان بیراوند، محسن غلامی، فرزانه حسینی، محمد مروستی، روزبه نعمتیشریف، اعظم حاتمی، آوا طباطبایی، مرتضی شعبانی و رضا صمندانیان.
کیوان پورنصیرینژاد، از هنرمندان حاضر در این نمایشگاه در مورد مجسمهسازی در ایران اینگونه توضیح میدهد: «مجسمهسازی ایران بهواسطه بسیاری از تحولات تاریخی که طی چند هزاره و بهخصوص در چند دهه اخیر اتفاق افتاد دچار خسرانهایی شد. به دلیل خوانشهای اشتباه ایدئولوژیکی که رخ داد، ما چند دهه دچار آسیبی شدیم که ناشی از این نگاهها و نگرشها بود. ولی چند نفر از مجسمهسازان مهم و تأثیرگذار در دوران معاصر مصرانه ایستادند و این عرصه را زنده نگه داشتند. بهواسطه اینترنت دریچهای تازه باز شد و ارتباط با مجسمهسازی دیگر کشورها که در این سالها مشغول فعالیت بودند، برقرار شده. بکربودن زمینههای فکری در ایران و تکنیک مجسمهسازی ایران را در سطح جهان محبوب کرده است و ارتباطات گسترده شده و الان مجسمهسازی ایران را با وجود جوانی میشناسند».
این مجسمهساز در مورد رویداد «سی مجسمه، سی مجسمهساز» میگوید: «در چنین رویدادهایی پل ارتباطی میان هنرمندان و مخاطبان بیشتر برقرار میشود. برگزاری نمایشگاههای مجسمه همراه با دشواری و مشکلات بیشتری است، اما استمرار چنین نمایشگاههایی به حیات مجسمهسازی کمک میکند. ما در اینجا شاهد گردهمایی یا میهمانی از سه نسل مختلف از مجسمهسازان ایران هستیم و با دغدغه نسلهای مختلف آشنا میشویم و تنوع و اشتراک زبانی آنها را پیدا میکنیم؛ چه در فرم و چه در مضمون. تعدادی از مجسمهسازان ایران بدعتگذار بودند و چنین نمایشگاههایی نشان میدهد که این بدعتها تا چند نسل تأثیرگذار بوده یا نسلها تا چه مدت از این بدعتها پیروی کردهاند».
محمد مروستی، یکی از هنرمندانی است که اثرش در این نمایشگاه به نمایش درآمده. او در مورد این حضور میگوید: «نمایش اثر من در کنار آثار هنرمندانی چون مهدی سهابی، چنگیز شهوق و پرویز تناولی قطعا افتخارآفرین است. با اینکه خیلی علاقهای به حضور در نمایشگاههای گروهی ندارم، میدانم در این نمایشگاهها ما اعتبار میگیریم یا اعتبار میدهیم، اما در این نمایشگاه هر دو اتفاق با هم میافتد که هم افراد بزرگ و پیشکسوت حضور دارند و هم هنرمندانی که از من نوپاتر و جوانتر هستند». این هنرمند مجسمهساز که متولد سال 1364 است در مورد نحوه انتخاب هنرمندان حاضر در این نمایشگاه ادامه میدهد: «قدرتالله عاقلی این نکته را هم در انتخاب هنرمندان و آثارشان در نظر میگیرد که این نمایشگاه تا چه اندازه به آن هنرمند و دیدهشدن آثارش کمک میکند و کار هنرمندان جوان را در کنار آثار هنرمندان پیشکسوت و مشهورتر قرار میدهد. عاقلی شأن نمایشگاه را حفظ میکند و افق روشنی را برای نمایشگاه متصور است که ناخودآگاه هنرمندان حاضر در نمایشگاه را نیز با خود همسو میکند. سعی عاقلی بر این است که هنرمندانی را انتخاب میکند که در مجسمهسازی ایران حرفی برای گفتن دارند».
این مجسمهساز که بهعنوان معلم دانشگاه نیز فعالیت دارد اما با تقسیمبندی نسلی خیلی موافق نیست و در این مورد میگوید: «تقسیمبندی نسلی خیلی دقیق نیست و به سختی میتوان مرز مشخصی را بین هنرمندان از نسلهای مختلف کشید. چون معتقدم که تجربه زیسته آدمهاست که مشخص میکند آنها در چه نسلی قرار میگیرند و نه سال تولدشان».
محمد مروستی در مورد آثار خودش در نمایشگاه توضیح میدهد: «آثار من با برنز ساخته شدهاند و آدمهایی را نشان میدهد که در فضایی چون کیسه محبوس شدهاند و به نظر او نشانگر بلاتکلیفی این پیکرههاست که نه شناختی از محیط درون دارند، نه توان درک بیرون از کیسه را دارند و نه میدانند کجا هستند». این مجسمهساز مجموعه درماندگی آموختهشده را در سال 1396 خلق کرده اما باور دارد که این آثار با وضعیت امروز ما هم همخوانی دارد. این آثار قرار بود در اردیبهشت سال 97 به نمایش دربیایند و در زمستان 98 به خارج از کشور فرستاده شدند اما به دلیل شیوع کرونا نمایشگاه منحل میشود.
عباس مجیدی، دیگر هنرمند حاضر در این رخداد در مورد این نمایشگاه میگوید: «رخدادهای اینچنینی در این ایام قطعا مؤثر است و حضور هنرمندان نسل میانی و جوانتر در کنار هنرمندان پیشکسوت اتفاقی است که میتواند بخشی از جریان مجسمهسازی امروز ایران را نمایش دهد، هرچند این نمایشگر تمام بضاعت هنر مجسمهسازی جامعه ما نیست ولی برگزاری چنین نمایشگاههایی غنیمت است». مجیدی در مورد امکانات موجود برای برگزاری نمایشگاهها توضیح میدهد: «با توجه به گستره وسیع هنر مجسمهسازی و تعاریف جدید، اگر امکان برگزاری نمایشگاه در فضاهای بزرگتر و حتی فضای باز مهیا باشد، شاهد آثاری با امکان بیانی متفاوتتر خواهیم بود. چون مجسمهسازی امروز الزاما به فضای نمایشگاهی محدود نیست».
اما از طرف دیگر این هنرمند که رئیس پیشین هیئتمدیره انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران بوده، میگوید: «تمام توانمندی و اندیشه این هنرمندان در این نمایشگاه منعکس نمیشود؛ چراکه ما از هر هنرمند تنها یک اثر را میبینیم». اما وضعیت کلی مجسمهسازی ایران چگونه است؟ کیوان پورنصیرینژاد میگوید: «مهجوربودن هنرهای تجسمی بهخصوص مجسمهسازی به خاطر جنس کار است و برخلاف هنرهایی مثل سینما، تئاتر یا موسیقی از طرف نهاد خاصی حمایت نمیشود و هنرمند مجسمهساز در حاشیه هستند و بهواسطه وضعیت افسارگسیخته اقتصادی امروزی خلق اثر هنری دشوارتر میشود و این نگاه نامهربان از سوی مسئولان فرهنگی شرایط را سختتر میکند و سانسور هم به این شرایط سخت اضافه میشود». عباس مجیدی درباره وضعیت مجسمهسازی معاصر ایران میگوید: «کاملا روشن است که هنر، بهخصوص هنرهای تجسمی و علیالخصوص مجسمهسازی در ایران مهجور بوده و مظلوم واقع شده، اما مجسمهسازی معاصر در مقایسه و در ارتباط با سایر هنرها و بهخصوص در هنرهای تجسمی، با تعاریف جدید گستره بسیار وسیعتری را پوشش میدهد و قابلیت آفرینش آثار بسیار بالایی دارد. هرچند تعداد مجسمهسازان ممکن است در اقلیت باشند، اما به خاطر تکثرگرایی که در هنر و مجسمهسازی میبینیم حضورش از سایر هنرها میتواند خیلی جدیتر باشد. با توجه به تعاریف جدید تقریبا میتوانیم اینطور بگوییم که امروزه چه چیز مجسمه نیست؟ مجسمه میتواند در اشکال مختلف امکان بروز داشته باشد؛ هنر خاکی، چیدمان و... .
در هنر امروز، مجسمه الزاما به شکل کلاسیک در کنج موزهها یا میادین خاص بروز پیدا نمیکند. امروز ارتباط مجسمهسازی با مخاطب بسیار گستردهتر شده است و اگر مورد حمایت قرار بگیرد، قابلیت بسیار فراوانی دارد».
منبع: شرق