او در سال 1314 در تهران به دنیا آمد و در جوانی با علاقهای که به تصویر و نقاشی داشت، پیگیر یادگیری هنرهای تجسمی بود. او برای تحصیل وارد دانشگاه سن خوزۀ ایالت کالیفرنیا شد و با مدرک کارشناسی ارشد در طراحی و گرافیک از آن دانشگاه فارغالتحصیل شد. در سال 1347 به عضویت هیئت علمی دانشکدۀ هنرهای زیبای تهران درآمد. وی در کنار بیش از سی و اندی سال تدریس در سطوح مختلف بهعنوان استاد و دانشیار در دانشگاه تهران، در دیگر دانشگاهها و دانشکدههای هنر از جمله شاهد، شریعتی، سوره و الزهرا نیز تدریس داشته و از پیشروترین اساتید و هنرمندان در عرصه هنر نقاشی و گرافیک دوران معاصر محسوب میشود.
او با وجود اینکه از هنرمندان پرکار است اما تواضع و اخلاق خوش او باعث شده کمتر به ارائۀ خود و آثارش بپردازد. اولین نمایشگاه او در سال 1349 در دانشگاه برکلی آمریکا و دومین نمایشگاهش در سال 1351 در گالری قندریز برگزار شد؛ تا سال 1353 نمایشگاهی در گالری زروان تهران تدارک دید؛ او تا سال 1377 مجموعا 28 نمایشگاه گروهی و انفرادی، داخلی و خارجی در کارنامۀ خود رقم زد. شباهنگی در دوسالانۀ هفتم گرافیک ایران در سال 1380 که زیرنظر مرتضی ممیز برگزار میشد، مورد تجلیل قرار گرفت. بعضی از کتابهای او عبارتند از: اصول طراحی سه بعدی، خلاقیت در رنگ و...
مهدی حسینی که شباهنگی را از هنرمندان خلاق منظرهپردازی خطاب میکند از پیشینۀ سابقۀ سبک منظرهپردازی در هنر ایران شروع میکند و در نهایت به شباهنگی میرسد:
«در ایران نخستین نمودهای منظرهپردازی، بهصورت مستقل، به جامعالتواریخ خواجه رشیدالدین(713ه.ق) باز میگردد. در این مجموعه است که با دو نگارۀ منظرهسازی، یکی بهصورت کاملا افقی و باز و دیگری در قالب مربع که به طرز ظریفی دورگیری و جدولکشی شده است، با کوهها و درختان منطقه مواجه میشویم. مورد دیگر، طراحیهای حاشیه دیوان سلطان محمد جلایر متعلق به سال 805 ه.ق، که طراح آن "عبدالحی" محیط پیرامون را طراحی و منظرهسازی کرده است. در دورههای متاخرتر مناظر حسینعلی وزیری از گلابدره شمیرانات و درختان ریتمیک سهراب سپهری است که جایگاهی ویژه و استثنایی در پردههای منظرهسازی ایران دارد. اما در دوران معاصر به آثار شباهنگی میرسیم، پردههای دشتستانی و کویری جلال شباهنگی از جنس دیگری است که به جغرافیای ویژۀ این مرز و بوم تعلق دارد. لایههای شنیاش با هر باد و نسیمی که در گذر است شکل تازهای میگیرد و تجربهای از فرم، رنگ و فضا عرضه میدارد. پردههای او از فرمهای بسیار سنجیده، تخت و گسترده تشکیل شده است که نشان از اشراف و دانش این هنرمند، به امر فرم و فضا دارد. درختان او متعلق به هیچکجا نیستند متعلق به ذهن آرام این آب و خاک هستند. بوتههای خلاصهای که اندک حضوری در این فضای خلوت و ساکت دارند مختص این سرزمین است آنها را در هیچ نقطۀ دیگری یافت نخواهد شد. گستردگی، سکوت و آرامش وجه مشخص این آثار است. سکوتی که مخاطب را آرام میکند. گستردگی که انسان را به تامل وامیدارد و فضایی که سخت امروزی و منحصر به ذهن و خلاقیت شباهنگی است. چنانچه ژانر منظرهسازی تا امروز در فرمهای Landscape، Seascape، Cityscape خلاصه میشد، شباهنگی با درایت و خلاقیت خود این سهگانه را با افزودن ژانر دیگری که میتوان از آن بهعنوان Desertscape مطرح کرد و بعد دیگری به ابعاد جهانی این گونه از بیان افزوده است. آن سهگانۀ سنتی اینک در اندیشۀ شباهنگی مبدل به چهارگانهای شده که در نوع خود بینظیر و حاصل سالها کاوش، استمرار و ابتکار عمل این هنرمند معاصر است.»
در آثار شباهنگی سه واژۀ باغ و دشت و درخت به عنوان نشانههای واحد از ریتم و سختار، ترکیب دو ساحت عینی و غیرعینی و روابط عمودی و افقی و نحوۀ قرارگرفتن فضای مثبت و منفی را جلوهگرند. او در آثار نقاشیاش با استفادۀ ویژه از الوارهای رنگی نرم و نگاه ویژه و متمایز دید در پرسپکتیو، و باور بلوغیافتهای که از تجربههای متعدد و متنوعش بر میآید، درجستجوی عناصر در عین تجلی، به ارزش درونی عناصر توجه میکند. وفاداری و اصرار ویژه به روش و بیانی خاص، نشانههای متمایز این هنرمند است و بیانی دراماتیک و شاعرانه و موسیقی دلانگیز سرزمین و جهان ویژه ترجمان عاطفی و تصویری وی از جهان است.
آنچه که در آثار او بیش از همه جلب توجه میکند، فضا و منظری است که بهطور پیوسته در بسیاری از آثار وی بهعنوان مضمون استفاده میشود. به بیان دقیقتر، موضوع فضا و منظر کویری خواهد بود که یکی از عناصر مشخص و متمایزکنندۀ آثار شباهنگی است. درواقع در این خصوص او یک نقاش مولف است. کویر در آثار او سنگین نیست، برعکس، یک زیبای شفاف است. از این جهت گاهی احساس میشود که با سنت نقاشی ایرانی هم ارتباط میگیرد. گویا خاک در افلاک است. هبوط و عروج در هم امتزاج یافتهاند. شاید این شفافیت کمنظیر نقاشیهای او به دلیل تجربۀ وی با شیشه باشد. کارهای شیشۀ او مولفانه است. بهخصوص هنگامی که او شروع به این کار کرد. به همین دلیل نقاشیها از شفافیت و سیالیت برخوردارند. نور و رنگ در خدمت این مضامین قرار میگیرند. نور نقش مهمی را در انتقال احساس در این نقاشیها ایفا میکند. یکی دیگر از ویژگیهای کویرهای شباهنگی، رنگهای آنهاست.
نقاشیهای شباهنگی ما را به تجربهای تازه از کویر دعوت میکنند، تجربهای سرشار از آرامش و زیبایی، نرمی و گرمی. کویرهای او سرشار از لایههای تودرتو است که ما را به نگرشی دعوت میکند تا بتوان به رازهای زمین پی برد، با دانههای شن همصحبت شد و از این دانهها به ستارههای کهکشان پل زد.
مرتضی ممیز دربارۀ آثار او تفسیر مفصلی را دارد، او میگوید:
جلال شباهنگی به ظاهر دو موضوع متفاوت را در تابلوهای گوناگون خود مطرح میکند. اکثر آثار او مناظر باز و دراندرشتی از تپهها و سزمینهای تمیز خاکی و کویریست که در عین سکوت و خلوتی جریان زندهای را مثل خون زیر پوست در آنها میبینیم. این کارها آثاریست که به شباهنگی چهرۀ هنرمندی ویژه و صاحب دید و با شیوهای اختصاصی را میدهد و اکثر تماشاگران خبره و اهل فن شباهنگی را با چنین آثاری میپسندند و میل دارند همیشه همراه او در چنین سرزمینهای نابی به سیر و سیاحت بپردازند و درنتیجه در برابر تابلوهای درختان و فضاهای جنگلی او توقف نمیکنند و به میان چنان مناظری قدم نمیگذارند چنان چشماندازهایی را بکر و اختصاصی نمیدانند. اما تابلوهای جنگلی شباهنگی همان بخش تعریفنشدۀ مجموعه درختان دوردست در تابلوهای تپهها و دشتها است که شباهنگی از نزدیک به آنها نگریسته و تماشاگر را همراه خود به میان پرطراوت آنها برده است همان مجموعه درختانی هستند که در میان تپه های مخملی در گوشه ای خلوت حضور دارند و نگاه کنجکاو و پرسندۀ تماشاگر را به خود جلب می کند که زیر این درختان چه میگذرد، آیا جویباری زلال و منزوی از ابتدای تاریخ تاکنون همچنان بیوقفه از میانشان میگذرد؟ همانطور که مشاهده میشود در میان درختان هم فضاهایی خلوت، تنها و دستنخورده طبیعی است و دهکورههای خالی و خیالی شاید کمی آن طرفتر و در پشت انبوه درختان قرار دارد. شاید زندگی زیبای طبیعی نیز همانجا همراه جویباری ظریف و آشنا جاریست. شاید بهترین آرامش دنیا برای تماشاگران خسته و شکننده و آسیبدیدۀ امروزی همانجا حضور دارد. این گروه از کارهای او که مملو از درختان و فضاهای جنگلی است، علیرغم شلوغی شاخهها و برگها، اما خلوت و منزه، فضایی با صفا و خالص را نشان میدهند.
دربین آثارش شباهنگی ما را به منظرههای زیادی میبرد در بین آثارش و ما را به نگارخانۀ گل- مرغهایش دعوت میکند. او به زندهکردن هنری همت گماشته است که سالها اگر کاملا فراموششده نباشد، لیکن در ورطۀ فراموشی و نابودی غوطه میخورد. گل- مرغ پیوند هنرهای تجسمی با شعر و ادبیات است و گل، که نام همۀ سرخ گلهاست، در عرفان شیعی و ایرانی، گل نماد زیبایی و مرغ ثناگوی گل و نماد عارف دل و جان باختۀ حق است. زمزههای مرغان دگر آنهاست و به همین دلیل است که مرغان با نوکهای باز و سر به سوی آسمان هستند.
ذهنیت مدرن شباهنگی ذهنیتی به دور از نمونهها و چهارچوبهای جاریست. جلال شباهنگی دست نخوردگیهای سلامت طبیعت را به شکلی بدیع و جدید نشان میدهد. سکوت را به شکلی جدید نشان میدهد. سرزمین وجود انسان را و عطش درون آن را به شکلی جدید نشان میدهد. خویشاوندی مادرزادی بدن و خاک را و دشت و دمن و کوه و جنگل را با گوشت و پوست انسان به شکلی جدید نشان میدهد. شباهنگی خواستهای بکر و طبیعی انسان را به شکلی ساده و جدید در دسترس نگاه قرار میدهد و اینها را با ذهنیتی مدرن اما بدون پیچیدگیهای لایقرا بازگو میکند. روایتهای او روایتی تازه است که با سادگی و صمیمیت بیان میشود و تماشاگر بدون مشکل آن را درک میکند و همراه شباهنگی سبکبالانه عروجی زیبا میکند.
جلال شباهنگی تاکنون در شش دورۀ حراج تهران حضور داشته است. مجموع فروش او در این حراج برابر با رقم 289 میلیون تومان رقم خورده است.
100 درصد آثار ارائهشدۀ او در حراج تهران به فروشرسیده و برای هر اثر او میانگین قیمت به بیش از 48 میلیون تومان رسیده است. او جزو هنرمندان پرطرفداری است که همۀ آثار ارائۀ شدۀ او نرخ رشد مثبتی داشته و بیش از متوسط قیمت اولیه به فروش رسیده است. بیشترین نرخ رشد در آثار او در خرداد 1393 در سومین حراج تهران برای اثری از مجموعۀ دشتها و کویرهای او تعلق گرفت که دو برابر قیمت اولیۀ خود و با نرخ رشدی 100 درصدی چکش خورد.
گرانترین اثر او در دورۀ دهم حراج تهران با مبلغ 130 میلیون تومان چکش خورده است. اگرچه آثار شباهنگی تنوع زیادی دارند اما مجموعۀ دشتها و کویرهای او محبوبیت ویژهای در بین مجموعهداران و دوستداران آثارش داشته و همۀ آثاری که از او در حراج تهران حضوریافته همگی از سری این مجموعه بوده است. در سومین نمایشگاه کلکسیونر در 24 خردادماه 98، آثاری از او حضور خواهد داشت.