تحلیل فروش آثار رضا مافی در حراجهای بینالمللی و داخلی
آثار رضا مافی در حراجهای بسیاری شرکت داده شدهاست که در این مقاله میزان فروش آثار او را در 5 حراج بونامز، کریستیز، ساتبیز و تهران و باران بررسی میکنیم. رضا مافی جزو معدود خوشنویسانی است که آثارش به عرصۀ جهانی راه یافته و فروش خوبی را با بد اقبالیهای بازار داشته است. در میان آثارهای یافت شده از او در حراجهای جهانی، تابهحال 22 اثرش در بازارهای داخلی و جهانی شرکت داشته است.
که از این 22 اثر تنها 2 اثر او در حراج بونامز با اقبال کمتری روبهرو بوده و به فروش نرسیده است. 20 اثر دیگر او در حراجهای کریستیز، ساتبیز و تهران به فروش رفته است.
نمودار فوق تعداد آثار او و تعداد آثار به فروش رفتۀ او در هر حراج را نشانه گرفته است. بنابراین حجم معاملات آثار او در حراج کریستیز و با 56 درصد بیش از نیمی از کل فروش حراجها به خد اختصاص داده است.
از آنجا که مخاطبان هنرِ رضا مافی در حراج کریستیز بیش از حراج تهران بوده و میانگین فروش آثار او به نسبتِ تعداد آثار شرکت داده شده در این حراجها بهترتیب 54 درصد متعلق به حراج کریستیز، 20 درصد مربوط به حراج تهران و 17 و 9 درصد در حراج بونامز و ساتبیز بود، نشان میدهد خریداران واقعی هنر او در کدام حراجیها خرید کردهاند.
با ریز شدن در قیمتهای چکش خوردۀ آثار مافی، از بین 22 اثر، 6 اثر او که در صدر گرانترین آثارش قرار داشته است در خانۀ حراج کریستیز و سپس در خانۀ حراج تهران چکش خورده است. گرانترین اثر او با 217000 دلار در حراج کریستیز، سه اثر بعدی نیز با قیمتهای 200هزار دلار، 134 هزار دلار و 86 هزار دلار در کریستیز چکش خورد، دو اثر بعدی او در خانۀ حراج تهران با قیمتهای 77 و 55 هزار دلار به فروش رسید.
اما گر از سه اثر گران او با سایزهای بزرگ و مساحتهای روی 15 سانتیمتر مربع فاکتور بگیریم، متوجه خواهیم شد که آثار رضا مافی روند ثابتی را طی کرده است، اگرچه در حراج ساتبیز با رشد منفی 9 درصدیاش، نمودار در سال 2010 افت نزولی داشته اما پس از فروش ناموفق حراج ساتبیز فروش آثار او مجددا جان گرفته و به رقم ثابتی پایدار شده است.
اما حجم فروش آثارمافی در خانهحراجهای داخل و خارج از ایران را که مینگریم، با توجه به میانگین فروش آثار او در حراجها پی خواهیم برد هنر او در خارج از ایران فروش بیشتری داشته و محبوبیت بیشتری را در بین خریداران و سرمایهگذاران خارجی و یا ایرانیان خارج از ایران داشته است.
در حراجهای خارج از ایران نرخ رشد آثار او به جز در مورد ناموفق ساتبیز همگی با اختلاف زیادی از مینیمم قیمت و میانگین قیمتِ آثار بالاتر رفته است، بالاترین نرخ رشد آثار او در حراج کریستیز و با سیر صعودی 67درصد بوده است.
در نگاه اول سیر نزولی آثار به چشم میخورد ولی با توجه به ابعاد و مساحت آثار و مقایسه آنها با قیمتهای فروختهشده قیمتهای کاملا صعودی را میبینیم، درواقع قیمت آثار فروخته شده نسبت به ابعاد کاملا صعودی است.
اما در بازار داخلی آثار رضا مافی میبینیم آثار او ازهشت دورۀ برگزار شدۀ حراج تهران در 6 دوره شرکت داشته است که در دو دورۀ چهارم و هفتم دو اثر از رضا مافی حضور داشت و در مجموع 8 اثر در حراج تهران شرکت داده است. قیمت آثار فروخته شده در حراج تهران اغلب بیشتر از قیمت پایه است اگرچه در دوره هفتم از دو اثر او یک اثر همتراز با میانگین قیمت پایه بود و اثر دیگر با اختلاف کمی از میانگین قیمت پایه به فروش رسید.
قیمت فروش آثار رضا مافی در دورههای مختلف حراج تهران نوسان همراه با صعود دارد که اگر دوباره ما به ابعاد و مساحت (نمودار دوم حراج تهران) این آثار دقت داشته باشیم متوجه میشویم که شیب رشد قیمتها با توجه به ابعاد صعودی است.
نمودار سوم حراج تهران (این نمودار رشد صعودی آثار رضا مافی براساس ابعاد در حراج تهران را نشان میدهد)
نکته قابل توجه در فروش آثار رضا مافی در حراج تهران این است که سال 91 اثر این هنرمند 46 میلیون تومان و همان اثر در سال 95 به قیمت 160 میلیون تومان فروخته شد.
دردیگر بازارهای داخلی چون حراج باران در مهر سال 95 در اولین دورهاش اثر خوشنویسیاو با قیمت پایه 20 تا 25 میلیون شرکت داده شد که با قیمت 20 میلیون به فروش رسید.
اکنون نگاهی به سیر زندگی هنری او میاندازیم:
۵ آذر ۱۳۲۲ در مشهد زاده شد و در ۴ مهر ۱۳۶۱ در تهران زندگی را بدرود گفت و بخش اعظم عمر کوتاه سیونه سالهاش را وقف هنر کرد. در سالهای نوجوانی در مشهد در خدمت استاد اعتضادی، مشق خط کرد. بعد، که به تهران آمد، به خدمت استاد حسین میرخانی رسید و در کلاسهای آزاد خوشنویسی، رموز این فن را بهسرعت و دقت آموخت و درزمینهٔ نستعلیق و شکستهنستعلیق استاد شد. مافی به اقتفای خوشنویسان قاجاری -- میرزارضا کلهر و میرزاغلامرضا اصفهانی قطعاتی میپرداخت، اما شیوه میرزاغلامرضا، او را چنان شیفته کرد که اسلوب وی را تا پایان رها نکرد.
مافی نستعلیق را ملیح و زیبا مینوشت، چنانکه از همان اولین نمایشگاهاش در موزه ایران باستان (۱۳۴۶) توجه هنرشناسان به خطوربط او جلب شد. او که مانند بسیاری خوشنویسان آن دوره جذب بازار کار شده بود و در عداد گرافیستهای سنتی برای امور چاپی بازار، سفارش خط قبول میکرد، حس میکرد ستمی بر خط رفته که هیچگاه سزاوار آن نبوده است. خط دوران بیاعتباری و کم بهایی را میگذراند و با سلطه حروف چاپی، خط کاربردی اندک یافته بود. برای نوشتن کتاب مقدس و بعضی دیوانهای شعر و فرمانهای رسمی جایی به کار میآمد و همچنین، برای اعلان روزنامهای و نوشتن روی جعبههای چای و ... . در حالی که حدود یک قرن پیش، در دوره قاجار، خط اوج اعتلای تاریخی خود را گذرانده بود. چنانکه شاهان قاجار، مانند فتحعلی شاه و ناصرالدینشاه، علاوه بر مشق خوشنویسی نزد استادان، مرقع متعددی از این خوشنویسان را همتراز زر و گوهر، در خزاین شاهی حفظ میکردند. انجمن خوشنویسان، مرکزی مهجور برای شناخت و گسترش این رشته ذوقی بود؛ سهمی در نمایش عمومی آن بهمثابه یک هنر تزئینی نیرومند نداشت.
اثر رضا مافی در دومین دوره حراج باران (برای خرید اثر کلیک کنید)
مافی از نخستین خوشنویسانی است که کوشید اعتبار ازدسترفته خط را -در سطح ذوق عمومی- بدان بازگرداند؛ و این عزم درست، موقعهای در سر او نطفه بست که با ظهور هنرمندانی چون زندهرودی و عموماً نقاشان مشهور به سقاخانه، توجهی عمومی به این هنر سنتی جلب شده بود. مافی راه و رسم زندهرودی را میشناخت، اما معتقد بود که خط نباید بهعنوان عنصری تزئینی یا موتیفی فرعی در نقاشی به کار رود، بلکه خوشنویسی سنتی ایران، خاصه سیاهمشقی، چنان ظرفیتی دارد که باید خط مضمون و محور اصلی تابلو قرار گیرد و ظرفیت نهفته آن دوباره آشکار شود. مافی و یارانش - پیلارام، احصایی و افجهای - سعی کردند نخست خوشنویسی را به شیوهای که قرنها تکاملیافته و اکنون چون گنجینهای در دسترس بود - اما در عرصه هنر معاصر ناشناخته و مورد بیاعتنایی بود - با حفظ اصول سنتی دقیقش، از نو زنده کنند. در مرحله بعد ببینند که این فن در عرصه هنر مدرن (خوشنویسی) چگونه میتواند خود را نو کند و دگردیسی هنری یابد. مافی بهعنوان پرچمدار این نوسازی سنتی شگردهای متنوعی به کار بست و مؤمنانه در این راه کوشید. ابتدا، با فرد نویسی و کتیبهنویسی راه خود را به نمایشگاههای هنری گشود. خوشنویسی همچون موسیقی از شعر کهن و تکبیتها و مصرعهای دلپذیر، بسیار بهرهمند شده همچنان که متقابلاً برای معرفی شعر بسی سودمند افتاده است. خط دلکش و زیبایی مافی به مدد معانی بلند، جای خود را باز کرد. بعد از تابلوهایی که به مدد شعر جلوهای مضاعف مییافت، مافی به سیاهمشق رو آورد و نمایشگاههایی از ترکیبهای سنتی این شیوه ارائه کرد. این سیاهمشقها که با تجربههای زنده رودی و پیلارام همسو بود، ازنظر شکلی به زندهرودی نزدیک بود؛ چون هردو از یک منبع برداشت میکردند و ازنظر پرداخت و حسن خط باکارهای پیلارام و افجهای همگن بود. در دهههای 40 و 50 موجی راه افتاده بود از بازگشت به خویش که در عرصه هنر هم این بازگشت به ریشه در قالب بازآفرینی هنرهای ملی بر پایه خط و مینیاتور استوار میشد و ابتکار خوشنویسان در این زمینه، به دریافت عمومی مردم از هنر نزدیکتر و نزد آنان مقبولتر بود. همین مقبولیت به آنان مجال میداد که با توجه به بازار نسبتاً آماده، بتوانند ابداعات خود را بااحتیاط رشد دهند. مافی خطوط برجسته خود را روی سرامیکهای رنگی آزمود و توفیقی عظیم یافت. در نمایشگاهی دیگر قلماندازهایی را بر بوم سفید نقش زد که سطری شکستهنستعلیق – حاوی شعری - با آزادی بیمرزی بر پرده نقشی میبست. بازی قلم و مرکب حروف را در آغاز نمایان میکرد، اما در پروازهای پرکشش و موسیقایی قلم، استمرار خط مرکب در سفیدی پرده گسسته میشود و رد سریع قلم با توقفی دیگر در دوات به بقیه شعر می رسید که سطر پایان یافته را جهت میبخشید. اجرای این کارها در نظر محافظه کاران سنت پرست که غالباً مشوق این هنرمند احیاگر بودند، شهامت بسیار میطلبید.
در ۱۳۵۳ رضا مافی نمایشگاهی از کارهایش را در گالری سیحون به تماشا گذاشت که درباره آن (روزنامه اطلاعات، ۲۳ آذر ۱۳۵۳) نوشت:
بازگشت به ریشههای هنر ملی اگر هوشیارانه باشد و ساختگی نباشد، نه تنها به معنای تکرار گذشته نیست، بلکه بازگشت به تمام آن چیزهایی است که نسلهای پی در پی بر آن مهر تأیید زدهاند. همان گونه که نفی ذوق مردم و نفی گذشته دلیلی بر روشنفکری و نبوغ نمیتواند باشد، روی آوردن به سلیقه مشترک توده همواره عوامفریبی نام ندارد. هنرمند میتواند جای پای خود را در ذوق عمومی استوار کند و با ریشه گرفتن از مردم و فرهنگ عامه، گامی از آنچه دیگران رفتهاند، فراتر رود و یا حرفی بر آن حرفها و نغمهای نو بر آن موسیقی بیافزاید؛ اما درک درست میراث هنری غالباً آسان نیست و حرکت هنرمند از پس دانایی و دریافتش از گذشته، گاهی به اکنون تمام میشود و به آینده راه نمییابد. اگر نفی مردم و فرهنگ آنها تنها وقاحت میخواهد و بس، دیدن و دریافتن و فهم آنچه توده میخواهد و میجوید آسان نیست و سرچشمه گمراهی ها همینجاست. پیش از ظهر پنج شنبه را به دیدار از دو نمایشگاه نقاشی رضا مافی و پرویز تناولی سرکرد این دو هنرمند موهبت آن را داشتهاند که سالهای بسیاری را با هنرهای قدیمی دمساز باشند و در آن کندوکاو کنند و هریک از آنها در نخستین گامها، رفتاری صادقانه و مطمئن داشتهاند.
رضا مافی از خوشنویسی صرف آغاز کرد، جذبه خط نستعلیق او را به نقاشی کشاند. خمرههای متفاوت او در پی یکدیگر و به شیوهای تکامل یابنده بود. در نمایشگاهش در گالری سیحون، رضا مافی بر اوج تجربههایش ایستاده است: از خوشنویسی به نقاشی رسیده است. تابلوهای او نقاشیهایی است که از خط نیز بهرهبرده است. در آثار تازهاش، مافی یک نقاش امروزی است: پیشرو و آگاه، ترکیب آثارش متنوع و هوشیارانه است. در یک تابلو، او ترکیبی اریب از رنگ قهوهای ساخته است. انگار از تکه ابری باران بارد و قطرات باران حرفهای نستعلیق است، اما درمجموع از دور که بنگری، ترکیب تابلو از حرکت رنگ، سایهروشن حروف، با حرکت سریع قلم، ساخته شدهاست، اکنون یک مجموعه دیدنی است نه قد الف و قوس قاف و شکل لام. در اثری دیگر شرابههای حروف بر سطح تابلو میلغزد و رویههای گوناگون پدید میآورد. انگار واژهها در هم بافته شده است. رنگها در آثار مافی کم شده، متن غالب تابلوها قهوهای و زعفرانی رنگ است. این ترکیب سیلوار حروف است که گاهی قوسوار و پر از انحنا و زمانی تیز و تند و راست و گاهی درهموبرهم شکل اصلی تابلو را با یک یا دو رنگ ساده میسازد. حالت سیاهمشق در کارهای مافی بیشتر شده و از رنگها و نیمرنگها که در برخورد حروف با یکدیگر حاصل میشود، بافت اصلی تابلو به وجود میآید. توجه مافی به متن بیشتر از پیش شده و در کارهایش از حواشی تزئینی کاسته است. اگرچه هنوز مرغهای بسمل او را میبینم و خطی شکسته و زیبا را؛ اما در این نمایشگاه، مافی همان اندازه از خط نگاری زیبایش برای ساختن یک اثر نقاشی استفاده کرده که زندهرودی از خط زشتش برای تابلوهای زیبایش.
در سال اول انقلاب (۱۳۵۸)، رضا مافی نمایشگاهی در باغ فردوس ترتیب داد که سخت مورد استقبال قرار گرفت. وی با خط سودایی خود که اکنون در ایام عزلت عارفانهاش، صیقلی هوش ربا یافته بود، شعرهای انقلابی شاعران متعهد زمان را هنرمندانه بازتاب داده بود. در فضای پرخروش آن سالها که هنر پلاستیک در نمایی دورتر محو به نظر میرسید، وی آگاهانه در اندیشه تسخیر دل و جان زیباپرستان سنت آشنا بود و بر میانگینی موزون از حس شهودی مردم میانه حال و ظرفیت نهایی این هنر بومی تأکید داشت. چهار سال که تا آخر عمرش فرست داشت، مجال مختصری بود که او بتواند دریافت دقیقتری از تغییرات ذوقی زمانه داشته باشد. مافی به تفنن نقاشي دورنما هم میکرد که ارگ بم اش در تنالیته قهوهای - از کارهای به یادماندنی است.
منابع:
کتاب نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران-جلد دوم-جوادمجابی
اطلاعات آماری سایت آرتیبیشن