عکس، ارتباط با واقعیتی دیگر
۳ دقیقه

عکس، ارتباط با واقعیتی دیگر

شهرزاد رویائی

شهرزاد رویائی

«درباره‌ی عکاسی» پژوهشی ژرف در باب عکاسی محسوب می‌شود و نخستین بار در سال ۱۹۷۷ به چاپ رسیده و تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. همچنین این کتاب توسط فرزانه طاهری نیز ترجمه شده و در نشر آبان به چاپ رسیده است. سانتاگ در این اثر، عکاسی را مهم‌ترین عامل در تبدیل جهان امروز به جهانی سراسر تصویر می‌داند. او باور دارد که مردم غالباً بازنمایی را بر تجربه‌ی مستقیم و ملموس لحظه ترجیح می‌دهند. با این حال در بخش‌هایی اشاره می‌کند که عکاسی برای بسیاری از افراد، همچون رقص یا آواز، بیشتر نقشی سرگرم‌کننده دارد. عکس در ما و از آنچه از خود می‌شناسیم موثر است. به گفته‌ی این فیلسوف، اکنون عکس‌ها تعیین‌کننده‌ی چارچوب‌ها و بیان‌گر مرزهای شفافیت هستند.

«عکاسی، درست در همان دوره‌ای در کشورهای صنعتی‌شونده‌ی اروپا و آمریکا به بخشی از آیین زندگی خانوادگی بدل شد که خودِ نهاد خانواده دگرگونی‌های عمیق و دردناکی را از سر می‌گذراند. هنگامی که خانواده‌ی هسته‌ای ـ آن واحد برآمده از هراس فضاهای بسته ـ از دل خانواده‌ی گسترده‌ی سنتی جدا شد، عکاسی به صحنه آمد تا با نوعی بزرگداشت و بازسازی نمادین، پیوستگیِ در معرض تهدید و گستردگیِ رو به زوال زندگی خانوادگی را یادآوری کند. عکس‌ها، این خطوط و اشکال شبح‌گون، امکان حضوری نشانه‌وار برای خویشاوندان پراکنده فراهم می‌آوردند. از همین رو مضمون اصلی آلبوم‌های خانوادگی  معمولا «خانواده‌ی گسترده»  است و گاه همین تنها چیزی است که از آن باقی مانده است». این سطور، بخش کوتاهی از کتاب مهم و اثرگذار «درباره‌ی عکاسی»  نوشته‌ی سوزان سانتاگ با ترجمه‌ی مجید اخگر است که توسط نشر بیدگل در ایران منتشر شده است.

این کتاب پژوهشی ژرف در باب عکاسی محسوب می‌شود و نخستین بار در سال ۱۹۷۷ به چاپ رسیده و تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. همچنین این کتاب توسط فرزانه طاهری نیز ترجمه شده و در نشر آبان به چاپ رسیده است.

سوزان سانتاگ

سوزان سانتاگ (با نام اصلی سوزان روزنبلات؛ ۱۶ ژانویه ۱۹۳۳ – ۲۸ دسامبر ۲۰۰۴) نویسنده، منتقد فرهنگی و روشنفکر برجسته آمریکایی بود که با جستارهای فلسفی و تیزبینانه‌ی خود درباره فرهنگ مدرن و هنر شناخته می‌شود. مقاله مشهور او «یادداشت‌هایی درباره کمپ»( ۱۹۶۴)،  زاویه دید تازه‌ای به سلیقه و تصنع در هنر معرفی کرد. مجموعه‌هایی چون بر ضد تفسیر (۱۹۶۶)، درباره عکاسی (۱۹۷۷) و بیماری به‌مثابه استعاره(۱۹۷۸) همچنان متون بنیادین در نظریه ادبی و فرهنگی محسوب می‌شوند. او در دانشگاه شیکاگو، هاروارد و آکسفورد تحصیل کرد و فلسفه تدریس نمود. سانتاگ با نقدهای بی‌باکانه خود درباره هنر، بیماری و رسانه، همواره مرزهای اندیشه متعارف را به چالش کشید. وی در سال ۲۰۰۴ بر اثر سرطان خون در نیویورک درگذشت و میراثی ماندگار به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین صداهای قرن بیستم بر جای گذاشت.

درباره‌ی عکاسی

سانتاگ در این اثر، عکاسی را مهم‌ترین عامل در تبدیل جهان امروز به جهانی سراسر تصویر می‌داند. او باور دارد که مردم غالباً بازنمایی را بر تجربه‌ی مستقیم و ملموس لحظه ترجیح می‌دهند. با این حال در بخش‌هایی اشاره می‌کند که عکاسی برای بسیاری از افراد، همچون رقص یا آواز، بیشتر نقشی سرگرم‌کننده دارد. عکس در ما و از آنچه از خود می‌شناسیم موثر است. به گفته‌ی  این فیلسوف، اکنون عکس‌ها تعیین‌کننده‌ی چارچوب‌ها و بیان‌گر مرزهای شفافیت هستند.

مخاطبان

او همواره اندیشه‌های خود را فراتر از مرز واژه‌ها و عنوان‌ها پیش برده و کنه مفاهیم را مورد بررسی قرار داده است و به همین دلیل، مخاطبان این کتاب صرفا عکاسان حرفه‌ای نیستند بلکه هر کسی که به بررسی تحولات زندگی مدرن علاقه‌مند باشد می‌تواند از  مباحث آن بهره‌مند شود.

سانتاگ عکس‌ها را تلاشی برای ارتباط با واقعیتی دیگر دانسته و در بخشی دیگر از این کتاب بیان کرده:«تصویر صورت سیاستمداران که بر یقه‌ی رای‌دهندگان الصاق شده یا عکس فوری فرزندان راننده‌ی تاکسی که به شیشه‌ی جلوی ماشین چسبانده شده، علاوه بر اینکه از رقت قلب ناشی می‌شود، مفهومی جادویی نیز دارد و آن ارتباط با واقعیتی دیگر و مطالبه‌ی آن است».

عناوین کتاب

از جمله عناوین موجود در فهرست کتاب می‌توان به «در غار افلاطون»، «امریکا از خلال عکس‌ها»، «به تیرگی اشیای مالیخولیایی»، «وجه قهرمانی دیدن»، «انجیل‌های عکاسی»، «جهانِ تصویر»، «گزیده‌ای از نقل‌قول‌ها»، «تأملاتی درباره‌ی ماهیت تاریخی تصویر فوتوگرافیک» و «یادداشت‌ها» اشاره کرد.