خانه در تب و تاب
۳ دقیقه

خانه در تب و تاب

شهرزاد رویائی

شهرزاد رویائی

بلز پاسکال، فیلسوف فرانسوی احتمال پایان زندگی‌اش را به دلیل اینکه صرفا دو حاکم در دو سوی رودخانه با هم مخالفت دارند، مضحک و غیرقابل درک دانسته است. اکنون اگر خود را در موقعیت فرضی که پاسکال بیان کرده است ببینیم، معنای رودخانه ناگهان با ناامنی عجین می‌شود در حالی که تا لحظه‌ای قبل از آن وضعیت، رودخانه با زیبایی و تفرج همخوان بوده است. هر واژه و عنصر در بسترهای زمانی خاص، مفهومی بیش و کم از آنچه به طور معمول به یاد داریم را زنده می‌کند و گاهی تفاوت مفاهیم تا حدی با تجربه‌ی پیشین ما تمایز دارد که جهانی تازه پیش روی ما گذاشته می‌شود. آن دوازده روز مبهم برای بسیاری از ما و حتی آن‌ها که صحنه‌هایی از جنگ‌های گذشته را به یاد داشتند، مواجهه‌‌‌ای عجیب را با پیرامون‌ رقم زده است، چرا که هجوم بر وطن هر چند بار که تجربه شود همچنان با بهت و حیرانی همراه است.

بلز پاسکال، فیلسوف فرانسوی احتمال پایان زندگی‌اش را به دلیل اینکه صرفا دو حاکم در دو سوی رودخانه با هم مخالفت دارند، مضحک و غیرقابل درک دانسته است. اکنون اگر خود را در موقعیت فرضی که پاسکال بیان کرده است ببینیم، معنای رودخانه ناگهان با ناامنی عجین می‌شود در حالی که تا لحظه‌ای قبل از آن وضعیت، رودخانه با زیبایی و تفرج همخوان بوده است. هر واژه و عنصر در بسترهای زمانی خاص، مفهومی بیش و کم از آنچه به طور معمول به یاد داریم را زنده می‌کند و گاهی تفاوت مفاهیم تا حدی با تجربه‌ی پیشین ما تمایز دارد که جهانی تازه پیش روی ما گذاشته می‌شود.

پانته‌آ رحمانی

آن دوازده روز مبهم برای بسیاری از ما و حتی آن‌ها که صحنه‌هایی از جنگ‌های گذشته را به یاد داشتند، مواجهه‌‌‌ای عجیب را با پیرامون‌ رقم زده است، چرا که هجوم بر وطن هر چند بار که تجربه شود همچنان با بهت و حیرانی همراه است.

ثمیلا امیر ابراهیمی

در چنین مواقعی نمادها بازتعریف می‌شوند؛ اکنون جاده راهی برای خلق خاطره‌ای تازه و خودخواسته نیست بلکه تنها، مسیری ناخواسته به سوی مقصدی از جنس بقا و حتی مقاومت است. آدمی هر لحظه آرزوی پایان این سفر را در سر رقم می‌زند. همانطور که نور دیگر نماد آغاز و عنصری برای روشنایی جشن‌ها نیست و صرفا ابزاری در راستای حفظ کیفیت حیات، پایان موقت تاریکی و نمادی از امید است. در این روزها هر دم، ارزشی بیشتر دارد و آدم می‌خواهد با جهان‌بینی «این نیز می‌گذرد» یا «خوش باش دمی که زندگانی این است» و ... روزگار بگذراند.

طاهر پور حیدری

خانه اما معنای امنیت را با چهره‌ای بسیط‌‌‌ و عمیق‌تر از همیشه در نظر ما آشکار می‌سازد و تعریفی مترادف با جان‌پناه و آغوشی مادرانه را در بردارد. وقتی که انسان تصمیم می‌گیرد، این آغوش را برای مدتی نامعلوم بر خود ببندد، از دور و با سوگ به همه چیز نگاه می‌کند. خداحافظی با خانه، این وطن کوچک، دشوار است. در این مواقع مجبور به انتخاب اشیائی خاص برای مراقبت بیشتر یا گذاشتن در گنجه‌ها یا کوله‌های سفر هستیم و حالا هر شیء بنا به قصه‌اش با هویتی انسان‌گونه همراه می‌شود. در روزهای تاریکی همه چیز با دیروز تفاوت دارد، حتی رویاها، آرزوها و با هم بودن‌ها...

همانطور که شهر و به طور خاص پایتخت به عنوان جایی برای ثبات و ترقی به شمار می‌آید، حال در شرایط بحرانی شهری مردد است، جایی میان ماندن و نماندن.

ایمان افسریان

در پی روزهایی که هنوز درون ما جریان دارد، آثاری با مضامین یاد شده مانند خانه، نور، کوچ اجباری، با هم بودن، رویا و شهر را در صفحه‌های آرتیبیشن آنلاین و آرتیبیشن گالری به نمایش می‌گذاریم.