شهر با ظهور مدرنیته به موضوعی محبوب برای نقاشانی تبدیل شد که علاوه بر ابداعات شکلی در پی کشف ماهیت زندگی مدرن هم بودند. از امپرسیونیستها که تصویرگر زندگی شهری بودند تا مدرنیسم خشک نقاشان جنبش د استیل و جریانات هنری ناشی از آن انگار همگی در ستایش صنعت و زندگی شهری بودند. زندگی شهری با تجربیاتی منحصر به ماهیت شهر همراه است. شهر با المانهای متعددش از گذشته تا امروز بستری برای سوژههای متعدد هنری بوده اما هر المان و ویژگی شهری عامل تجربیاتی است که تنها از همین بستر مهیا میشود. شهرها طی سالیان با مراکز صنعتی و فرهنگی متعدد منشا وقایع و تجربیات گوناگونی بودهاند که هر یک زیباییشناسی و مفهومی نوین را در پی داشتهاند. این مسیر همچنان ادامه دارد و آنچه تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته، شهر به مثابه یک سوژه است. در واقع این بار به دنبال نگاهی دیگر برای خلقی نوین هستیم و شهررا جزئی جداییناپذیر از سوژه و دغدغه اثر میبینیم. لحظات درون شهر در نهایت همان پدیدههای اجتماعی تلخ و شیرین را نشان میدهند. مواردی که تنها در شهر با آن مواجه میشویم و سرشار از نشانههای مادی و معنوی در شهر است.
شهرزا