هنر معاصر بخشی جداییناپذیر از تاریخ و جهانبینی دورهای خاص از تاریخ است. سرآغاز هنر معاصر که بر اساس گفتهی بسیاری مورخان هنر از اواخر دهه 1960 تا اوایل دهه 1970 تخمین زده شده، به دلیل ارزش تاریخیاش که محصول و شاهد یک زمان و عصر خاص به شمار میآید، اهمیت پیدا کرده است. این مقوله ما را قادر میسازد که خود را و هر آنچه در عصر ما و درون و بیرون ما جریان دارد از دریچه هنر بیان کنیم. انگشت هنر معاصر بر روی نبض اکنون قرار میگیرد و در عین حفظ زیباییشناسی، آزادانه از قید و بندهای مرسوم زیباییشناسی یا به معنای دیگر استبداد زیباییشناسی رها شده و فرمها و راههای مختلفی را برای بیان و به زیبایی ارائه داده است. اشکال مختلف و متنوع ارائهی آثار هنری، نگاه به جنبههای اجتماعی هنر، تمایل به جریانات مختلف در علوم انسانی و حتی استفاده از علوم تجربی و شبیه به آن در خلق هنر از ویژگیهای هنر معاصر است. پاپآرت، فتورئالیسم، مفهومگرایی، مینیمالیسم، پرفورمنس، هنر خیابانی، چیدمان و ترکیبی از همه این سبکها در زیر مجموعهی هنر معاصر با رهایی و بداعت در ارائه اثر و بیان را شامل شده که تاکنون محدودیتها