گزاره «بزرگ یعنی ارزنده»، از آخرین باورها و سلایق بازمانده از دوران هنر کلاسیک جهان است که نه تنها در دوران مدرن که تا امروز همچنان زنده مانده و حیات دارد. هنوز هم بخش بزرگی از کسانی که هنرمند هستند یا خود را مخاطب هنر قرار میدهند، بر این باور هستند که یکی از عناصر زیبایی و به تبع آن ارزشمندی یک اثر هنری به بزرگی و ابعاد آن وابسته است. شاید وقت آن رسیده است که این آخرین بازمانده زاویه نگاه سنتی به هنر نیز مثل باقی زوایای خشک و محدود کننده آن به تاریخ سپرده شود. هر چند که این هنر مدرن بود که به مجسمه کوچک و نقاشی در ابعاد کوچک اعتبار بخشید و آن را از سطح اتود و مشق هنرمند به اثر هنری ارتقا بخشید، ولی نتوانست برای مخاطب جدی هنر این را جا بیاندازد که ابعاد کوچک اثر دلیلی بر ضعف یا کسر شأن آن نیست. بلکه میتواند دلیلی بر انتخاب هنرمند به معنای حرفی و معنایی که در آن ابعاد باید گفته میشد و دلیلی برای انتخاب مخاطب هنر در داشتن آثار متفاوت و متعدد بیشتری برای تماشا و لذت بردن و معنا بخشی به دیوارهای زندگیاش دانست.
«ریسایز» ضمن اینکه میخواهد مخاطبین بیشتری از طبقات مختلف را درگیر هنر