در بیانیه نمایشگاه « شاعران» چنین آمده است: «آنچه از شاعر میشناسیم، تنها شعر نیست بلکه شعور جاری هنرمند است که در هر بستر هنری و زیستی جانی دیگر میگیرد. درهم تنیدگی هنرها توسط هنرمندان، اتفاق تازهای نیست اما رد پای شاخص هنرمند در آثار هر زمینهی هنری، مرزی مشترک میان شعر و نقاشی او را یادآور میشود. کلمه به عنوان زادگاه اندیشه، پلی برای تولد هنرهاست و تصویر و رنگ در نقاشی نیز از این زادگاه خلق میشوند و میتوان این مرز مشترک میان هنرهای یک هنرمند را به بیان مارتین هایدگر چنین خواند: «همهی هنرها در ذات خود شعر هستند و هر شعر وسعتی به بلندای زبان دارد»، از این روی، هر اثر نقاشی از شاعران را میتوان تنها از مسیر آشنایی با شعرشان شناخت. مواجهه با آثار این نمایشگاه، شعر و شوری از لایههای ناگفتهی شاعران را در بر دارد.»
فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد را با آن شوریدگی که از او بیان شده است در بسترهای گوناگونی از جمله شعر، سینما و کمی نقاشی میتوان پیدا کرد. در دو خودنگارهی کمتر نمایش داده شده از فروغ فرخزاد، تجربهگرایی او مشهود است.
«کار هنر ساختن مجدد زندگی است» به عنوان جملهای از فروغ فرخزاد، به خوبی بیانگر حضور او در عرصههای مختلف و حیات همیشگی نام اوست.
سهراب سپهری
سهراب سپهری را از چهرهاش تا آثاری که شعر، طراحی و نقاشی را در بر دارد با سادگی توام با عمق مضمون میشناسیم. او رویکردهای زیباییشناختی را از هنر شرق و حداقل بهرهاش از رنگ را نیز از بیآلایشی نگاه خود در آثارش به جای گذاشته است.
«واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد»؛ این نگاه سهراب که بر حرکت و تأثیر کلمه تأکید دارد، در آثار نقاشی او نیز مشهود است.
عباس کیارستمی
آثار عباس کیارستمی مانند هر هنرمندی بازتابی از روح هنرمند است اما در خصوص او این عبارت موکد میشود. قاببندی در آثار سینمایی و عکاسی کیارستمی و اشعار او کاملا بر مرزی مشترک، استوار ایستاده که میتوان آن را جزئیات و ظرافت توامان خواند. عکسهای او شعری در ستایش زیستن است.
کیارستمی دربارهی عکسهای خود گفته: «من آنچه که میدانم و یا حس میکنم را خودم در عکسهایم پیدا میکنم، پس مرا در عکسهایم جستجو کنید.»
محمدابراهیم جعفری
محمدابراهیم جعفری را به لطافتی بیبدیل در هنر میشناسیم. او که بیشتر سابقهی نقاشی را در کارنامه دارد تا شعر، وقتی که در تنهی درختان، ماه، دیوارهای زادبوماش، خاکستریها و رنگهای محدود پالتاش بر بوم عمیق نگاه میکنیم، بیشتر شعر میبینیم. عنوان آثار جعفری، هر یک میتواند هایکویی از شاعر باشد در نتیجه به سختی میتوان او را صرفا شاعر یا صرفا نقاش خواند.
اما محمدابراهیم جعفری دربارهی تاثیر شعر بر خود گفته است: «من بیشتر خودم را شاعر میدانم. فضای شاعرانه را تو خودت خلق میکنی و وجود خارجی ندارد. تمام خلاقیتها نه از عقل که از جان برمیخیزد مانند کسی که در خواب و بیداری باشد و گویی رویا میبیند.»
یدالله رویایی
نوگرایی، واژهای است که با نام یدالله رویایی در هر شکلی از هنر گره خورده است. مواجههی رویایی با لایه به لایهی واژگان در فرم و مضمون همراه شده و این رویکرد را در آمیختگی واژه با طرح و رنگ نیز رقم زده است. در آثار پیش رو نیز ابراز تصویری او، بیانی دیگر از همان مسیر شعر حجم را دربر دارد. برخورد رویائی با بسترهای هنر شبیه به هیچ کس نیست و تلاشی برای پذیرش در برابر همگان را نه در شعر و نه در تصویر نداشته و از این روی تمایز هویت اندیشهی او در هر زمینهی هنری آشکارا فریاد شده است. این هنرمند، شعر حجم را نیز شعر تصویری میدانست.
یدالله رویایی در کتاب «از سکوی سرخ» دربارهی اهمیت تصویر در شعر چنین گفته است: «تصویرگرایی را نمیتوان از شعر حجم گرفت، خیال رکن اساسی است. شعر بیتصویر، شعر کم ارتفاعی است.»
جواد مجابی
جواد مجابی از کودکی تا کنون به نقاشی پرداخته گرچه که او را بیشتر بهعنوان نامی اثرگذار در شعر میشناسند اما نقاشی را به عنوان بیانی دیگر در دههی ۹۰ و به طور جدیتری آغاز کرد. آثار او بر خاطرات نقش بسته و همنشینی آثار با نگاه سورئال همچون نوشتار او شکل گرفته است. او در سالهای اخیر با نمایش آثارش توانست سکوت نقاشیهایش را بشکند و در کنار شعر و نویسندگی، وجه دیگری از جهان خود را آشکار سازد.
مجابی دربارهی آثار خود میگوید: «آثار به نمایش درآمده، بازی آزاد ذهن در واکنش به مسائلی است که گاه با ایران و گاه با جهان مرتبط است.»
رسول یونان
شعر، داستان و نقاشی رسول یونان از طبیعت گذر میکند و عناوین بعضی از کتابهای شعر و داستان او مانند «رودی که از تابلوهای نقاشی میگذشت» و «کلبهای در مزرعهی برفی» نشانی از پیوند شعر و نقاشی او را در بر دارد. رسول یونان در بیانی ساده و از قلب زندگی اکنون شناخته میشود. شعر یونان از او جدا نیست، همانطور که نقاشیهای او از شعرش دور نیست. در روزگاری که مخاطبان شعر و داستان، مفهوم ادبیات معاصر را در نامهای بزرگ دههی ۴۰ خورشیدی میجستند، یونان ۴۰ کتاب پرمخاطب را از خود به جای گذاشته است.
او پیش از این تفسیرهایی بر آثار نقاشی انجام داده و در پی آن از اوایل دههی ۹۰ خورشیدی نقاشی را آغاز کرده است و نخستین بار در سال ۱۳۹۷، آثارش را در قالب نمایشگاه انفرادی در گالری دنا به نمایش گذاشت.
«تو میآیی و در دهان زمستان خوشهای انگور میگذاری»، قسمتی از شعر رسول یونان و در ارتباط با مجموعه نقاشیهای مناظر زمستان از اوست.
احمدرضا احمدی
احمدرضا احمدی را در شعر با جهانی رقیق، بارانی پاییزی، از میان فنجانهای چای و اقاقیا میشناسیم. این همه تصویر مطلوب در شعر او، اکنون راهی تازه یافته و در گذر از آب و رنگ به کاغذ رسیده و یا با رنگهای شفاف بر بوم نشسته است. گرچه بعضی آثار او ساده است اما او، رسیدن به این سادگی را سخت میدانست.
احمدرضا احمدی دربارهی نقاشیهای خود به ایسنا گفته :«اگر به نقاشیها نگاه کنید آنها را خیلی ساده میبینید. کار عجیب و غریبی در آنها انجام ندادم. این آثار مانند اشعارم ساده است. میخواستم این تجربه را نیز داشته باشم. من خیلی زحمت کشیدم تا به سادگی رسیدم و زندگی ساده و بیحاشیهای دارم. کار ساده کردن، سخت است»
اردشیر رستمی
منظرهای از زیبایی انباشت سنگهای صاف و گرد با دقت و ظرافتی اغراقآمیز، توسط اردشیر رستمی خلق شده است که مرز میان نقاشی و عکس را لحظهای از میان برمیدارد. آثاری که با تکرار فرم منحنی سنگها با نگاهی شاعرانه همراه شده است.
رستمی درباره دغدغهاش برای به تصویر کشیدن سنگ گفت: «من سالهاست که بر روی مجموعه سنگ کار میکنم و تاکنون تعدادی از نقاشیهای این مجموعه را به نمایش گذاشتهام.»
اردشیر رستمی، کاریکاتوریست، تصویرساز، مجسمهساز، معمار، طراح لباس، شاعر و بازیگر است.
سارا جعفری
سارا جعفری با همان عناصر موکد در اشعارش مانند ماه، آسمان و درخت به سراغ نقاشی رفته است. فرمهای هندسی نیز در آثار او همیشه مشهود است و در اثر پیش رو با معنای تقابل زمین و آسمان و جهان معلق پیش چشم مخاطب قرار گرفته است.
رنگ آبی در بیشتر آثار جعفری به کار رفته است و در این اثر با طرح و رنگی از کویر و خاک، تضاد معناداری در طبیعت را هویدا میکند.