پس از انقلاب ۵۷، صحنهی هنر ایران تغییر کرد و با توجه به ماهیت انقلاب، رویکرد هنر مدرن که در سالهای قبل از آن رواج داشت دیگر مورد توجه نبود. جریان هنری کشور به دنبال تعریف جدیدی از هنر مدرنیسم بود، در نتیجه گونهای از هنر ایرانی – اسلامی و متعهد پا گرفت.
از میانه دهه ۱۳۷۰ پارادایم مدرنیسم تغییر کرد و جریان هنر معاصر در ایران پا گرفت. گسترش فعالیتهای سازمانهای حامی هنر، شکلگیری انجمنها و نشریات تخصصی هنری و فرارسیدن عصر ارتباطات و ابزارهای جدید ارتباط جمعی موجب شد که هنرمندان ایرانی با گفتمانها و پارادایمهای هنری معاصر در صحنههای هنری بینالمللی مواجه شوند و رسانههای متنوع در بیان هنری را مورد استفاده قرار دهند. از ویژگیهای مهم این دوره حضور هنرمندان جوان به ویژه هنرمندان زن در فضای هنری کشور بوده است. همچنین در نیمه دوم دهه ۱۳۷۰نهادهای دولتی با برگزاری جشنوارهها در پی ایجاد روابط بینالمللی بودند و در آغاز دهه۱۳۸۰جامعه هنری توانست مستقل از کنترلهای دولتی به ارتباطات بینالمللی بپردازد.
در دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰، آثار پیشگامان هنر نوگرای ایران که نزدیک به دو دهه پس از انقلاب مورد حمایت نبودند به نمایش درآمد. علاوه بر آن فضای هنر ایران شاهد حضور نسل جدیدی از هنرمندان بود که با پویایی دوران معاصر رشد کردند. دغدغهی اصلی این نسل، مسئله معاصریت و بهخصوص معاصریت اجتماعی بود. این موضوع تبدیل به یکی از جریانهای چشمگیر در ایران شد که هنرمندان آن را با جدیت دنبال کردند. هنر معاصر ایران ارجاعی است به مجموعهای از بافتارهای روانی، فلسفی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در بستر آنها شکل گرفته است. همچنین، مقتضیات زمان و رویههای هنری نقش مهمی در تعیین محتوای هنر معاصر ایران دارند.
از هنرمندان پیشگام این دوره میتوان به عباس کیارستمی، رضا درخشانی، بهمن جلالی، صادق تیرافکن، بیتا فیاضی، خسرو حسنزاده، بهنام کامرانی، مهران مهاجر، معصومه مظفری، بهروز دارش، فرهاد مشیری، فریدون آو، یعقوب امدادیان، علی ذاکری، واحد خاکدان، ثمیلا امیرابراهیمی، شادی قدیریان، احمد وکیلی، رکنالدین حائریزاده و بسیاری دیگر اشاره نمود.
اغلب هنرمندان این نسل ارجاعات بصری ایرانی را به گونهای معاصر به کار گرفتهاند و اغلب با استفاده از رسانههای مختلف مانند نقاشی، چاپ، عکس، ویدئو به خلق آثاری با رویکردهای اجتماعی، سیاسی رویآوردهاند.
پویا آریانپور و جلال سپهر از هنرمندان مفهومی و معاصر به شیوهای متفاوت از هنرمندان گذشته از نقشمایههای تاریخی-ایرانی استفاده کردهاند. پویا آریانپور با استفاده از نمادهای فرهنگی ایرانی، نقاشی و احجامی با فرمهای انتزاعی خلق میکند. از جمله هنرمندان مفهومی این دوره محمدحسین عماد است که به عنوان یکی از پیشگامان هنر مفهومی در ایران شناخته میشود. او در آثارش کیفیتی شاعرانه و عرفانی را در قالبی نمادین به مخاطب القا میکند. رضا لواسانی نیز از هنرمندان مطرح این دوره است که با تکیه بر شعر و ادبیات کهن فارسی به خلق آثار سمبلیک میپردازد.
هنرمندانی نظیر احمد مرشدلو، رامتین زاد، سمیرا علیخانزاده، شهرام کریمی، مهرداد محبعلی، مهرداد ختایی، ایمان افسریان، نیوشا توکلیان به مفاهیمی مانند هویت، خصایص انسانی، تجربه زیسته پرداختهاند. برخی نیز مانند بهرنگ صمدزادگان به شیوهي نمادین به روایت موضوعات تاریخی و فرهنگی پرداخته است.
فناوریهای نوین، نقش بهسزایی در تحول هنر معاصر ایران داشتهاند. استفاده از ابزارهای دیجیتال و چندرسانهای به هنرمندان ایرانی این امکان را داده تا از مرزهای سنتی عبور کنند و آثار خلاقانه و نوآورانهای خلق کنند. این تحولات نه تنها به توسعه هنرهای تجسمی ایران کمک کردهاند، بلکه باعث شدهاند تا آثار هنرمندان ایرانی به سطح جهانی برسند و توجه مخاطبان بینالمللی را جلب کنند.
از نمونههای آثار برجسته در هنر معاصر ایران میتوان به آثار فرهاد مشیری اشاره کرد. مشیری با استفاده از تکنیکهای مختلف، آثاری خلق کرده است که عناصر فرهنگی و سیاسی ایران را بازتاب میدهند. شیرین نشاط، فریده لاشایی، مرتضی درهباغی، خسرو خسروی، افشان کتابچی، سیمین کرامتی و بسیاری دیگر نیز از امکانات جدید در خلق آثار چیدمان بهره بردهاند. این هنرمندان با استفاده از ویدئو، صدا، نور و دیگر عناصر چندرسانهای، تجربهای چندوجهی را برای مخاطبان خود فراهم میکنند که اغلب این آثار به مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پرداخته و مخاطبان را به تفکر و تأمل وادار میکنند.
پیوستن به جریانهای هنری جهان، خواستهای بود که هنرمندان و جامعه هنری در دوران اصلاحات مطرح کردند و نهادمند شد. سیاستهای حمایتی از هنرمندان، مشارکت بخش خصوصی و راهیابی آثار هنرمندان ایرانی به خانههای حراج جهانی، مسیر حضور هنرمندان ایرانی در عرصه بینالمللی را هموار کرد. پس از دوران اصلاحات، با وجود تغییرات سیاسی و شرایط و نگاه منفی به جهانی شدن، فعالان این حوزه راه خود را در بسترهای مختلف یافتند و ادامه دادند. پس از دهه ۸۰ و تغییر دولتها با رویکردی متفاوت از دوره میانهرو، حمایتهای دولتی از بخش هنری کاهش یافت و موانعی برای توسعه جامعه هنری ایجاد شد. با این حال، صحنه هنر امروز ایران، علیرغم چالشهای سیاسی-اجتماعی، مملو از هنرمندانی است که به دنبال خلق زبانی بصری بومی و معاصر هستند. هنر معاصر ایران به سرعت در حال تغییر است و بیش از هر زمان دیگری در حال جهانی شدن است و هنرمندان ایرانی تلاش میکنند جایگاه خود را در صحنه هنر جهان تثبیت کنند.